هرکی دوست داره تبلیغ کنه پین میکنم براش ❤ پارت شیشم داستان زندگیم
درخونمون با اعلامیه و ادم پرشد دوست صمیمیم ایسا پیسم بود تو بغلش گریه میکردم: هق.... هق ایسا ایسا: شششش من پیشتم امشب پیشت میمونم 💔🖤
ایسا اون شب پیشم موند ولی من نمیخواستم بمونه چون میخواستم تنها باشم ولی گفتم ولش بابا خوبه پیشم باشه
فردا صبح ...
تمروز تشیع جنازش بود من دیگه کریه نمیکردم شده بودم مرده متحرکه پوستم سفیددد صدام سردددد
داشتان خامش میکردن که یه دقیقه پارچه رو از روی صورتش برداشتم نگاهش کردم صورتش سفید عین گچ اروم گفتم: واقعا این بود کارت که خوت و فدا کنی و من و زجر بدی؟ دیگه نتونستم از مراسم خارج شدم که اریا دوید پیشم (ایسا دیگه رفت خونشون مامانش نزاشت بمونه) بغل کردم ولی گریه نکردم فرنیا: اریا میخوتم باهات حرف بزنم. اریا: بگو. فرنیا: بریم اونور تر. اریا: اوکی. (بچه ها حال اریا هم خیلی بد بود اگه ازمن بدتر نبود ولی بهترم نبود) فرنیا: میدونستی من میدونیتم میمیره؟ اریا: جانمممم. فرنیا: اره وقتی 10 سالم بود خوابش و دیدم. خواب این اتفاق. بعدا یجا خوندم که میگفت تکه خواب یادتون بمونه اون خواب نیست خبری از ایندس مت محل ندادم وای دیدی چیشدددد.....
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
6 لایک
های
ا.ت ی روز اشتباهی ی پسرو بق...ل میکنه و جیمینم بد برداشت میکنه.ی روز دعواشون میشه و ا.ت از خونه میره بیرون ولی تصادف میکنه و بچ....ش میمره
اگه دوس داری بخونی بیا پروفم
---------
جهت تبیلغ نیس
فقط برای اینکه بعضی بفهمنن مغرور نیستم
و اگه فیک دوس نداری از این کامنت بگذر
های🍧🖇
میشه فالوم کنی؟ بک میدم❤🌸
تلوخدا
حتما ❤
دادا بک بده
اوکی ولی دخترم ❤
حاجی
پیش بینی خوبی بود من حاجی هستم
6ماهم بود رفتیم مکه
😂
وا اااااااااااااا