^واقعا داری میگی
$آره *با گریه گفت
^واییییییییییی
*بقلش میکنه و یهوووو دیدین بچه ها اومد توی کلاس و داشتن دست میزدن
الیا:وای آفرین خانم مرینت
نینو:داداش به جمع ما خوش اومدی
^گونه های مرینت قرمز شده بود
*۴ماه بعدد
$ادرین بیا پایین اینو بهم بداهه قدم نمیرسه
^چیهه چرا توی آشپز خونه ای
$بیا اینو بده میخام ماکارون درست کنم نزار بابلا اینو
^باشه بابا چرا قر میزنی قد خودت کوتاهه
$من کوتاهم باشه برات دارم
^باشه بابا ناراحت نشو شوخی کردم
$برو درو باز کن
آفرین دیگه نگارش بالا
^آه نینو تویی
آیلین:سلامم عموی
^سلامم
*آیلین بچه نینو و الیا است و ۳سالش است
^بیاین تو
نینو:نه داداش من اومدم فقط بهت بگم الیا مهمونی گزاشته و میخاد یک خبر بداهه
^باشههه ببینیم چی میشه بای
نینو:بای
^درو بستم دیدیم مرینت داره با کسی حرف میزنه منو دیدی قطع کرد
*از الان به بعد که مینویسم توی مهمونی است و مرینت و ادرین ازدواج کردن
^یهو دیدم مرینت پیشم نیست رفتم پیداش کردم
^مرینت بریم دیگ
$نه ادرین بزار بمونیم من تازه نصف حرفام مونده
*همه مهمونا رفتن
نینیو و ادرین نشسته روی مبل
^یهو دیدم آیلین دست مامانش را گرفته بود و اومد یهو دیدیم الیا دست مرینت را گرفت و باهم گفتم م..ن...ح..ا....م...ل...م
یهو دیدیم قلبم داره میاد توی دهنم نینو گفت تو که قبلا حامله بودیم
الیا:خخخ بابا مگر من فقط یک بار حامله میشم
داری دوباره بابا میشینی
*۷ماا بعد که الان مرینت ۹ماهشه
^مرینتم بیا آب هویت را بخور
$نه ادرین نمیخام بیا بریم به الیا سر بزنیم
^نه نمیخاد تو تکون بخری یهو بچمون توریش میشه
*۳سال بعد
کارن:بابا من آبنبات میخام
^واییی الان میارم چرا مرینت رفت و منو با دوتا بچه تنها گذاشت
*مرینت با دوستاش رفته سفر و دوفلو داره کارن و کاملیا
کاملیا:بابا این چچیهه
^نه دست نزن خطرناک
*پایان مرسی که خوندید
ولی میدونم داستان خوبی ننوشتم و دوست نداشتم ادامه بدم چون میترسیدم یهو حال ادامه دادنش را نداشته باشم و نصفه رهاش کنم
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
12 لایک
عالی بود آجو ❤️❤️💯😘💯💯💯
مرسی
عالییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
مرسی
بینظیرررر بود 🌟
میسیی