کمیک *سفر به ایتالیا* p4

قرار بود این رو خیلی زودتر بزارم.. ولی حدس بزنید چی شد؟! اینترنت های اهواز قطع شدن🙊😐.. الانم قطع و وصلی دارن معلوم نیست چی بشه کلا..

آدرین (انگاری اینجا هم نیستش..) صدای بلند ( آآآههههههه) مرینت (تیکی تو کجایی؟) صدای بلند (آآآههههههه) مرینت (اون دیگه چیه؟) آدرین ( باید یه شرور آکوماتیز باشه..) آدرین (ببخشید مرینت... بعدا میام و کمکت کنم... الان بادیگاردم احتمالا داره دنبالم می‌گرده.. باید برم...)

*توی فکر مرینت* """تیکی ( تو لیدی باگی چه با لباس مخصوص و چه بدون اون) مرینت ( فکر می‌کنم بدونم اگه می‌تونستم....) تیکی ( من بهت توصیه می‌کنم اون اشتباه رو دوباره انجام ندی)""" مرینت (خودت رو جمع کن مرینت! تو بی دفاع نیستی!) (اول باید بریم سراغ چیزهای مهم... من به یه لباس مبدل نیاز دارم) (این عالیه!) *روی تابلو* (( 20٪ تخفیف لباس لیدی باگ)) *روی جعبه* (( همراه با ماسک!))

مرینت (احساس بدی دارم که دارم این رو بر می‌دارم... اما بعد از اینکه همه چیز رو درست کردم برش می‌گردنم) ( وای نه! زیپش گیر کرده!... تنها کاری که می‌تونم بکنم اینه که همینطوری ولش کنم) *روی ماشین* ((پاک کننده ها)) مرینت (بینگو!)

مرینت (این زیادی رسمی‌ه.. اما چیزیه که باید انجام بشه) ( آه آستین ها زیای بلندن!) (وقت ندارم یکی دیگه رو امتحان کنم مجبورم تاشون کنم) *تصویر کوچیکه پایین صفحه* لیدی باگ ( کت نوار)

کت نوار ( بانوی من؟! سر لباست چه بلایی اومده؟) لیدی باگ توی فکرش ( اینکار بدون ابر قدرت ها خیلی سخت تره!) لیدی باگ (*هوف* کوامی‌م رو *هوف* گم کردم... باید یه چیزی می‌پوشیدم دیگه!) کت نوار (تو معجزه گرت رو گم کردی؟!؟!؟!؟!؟!؟) لیدی باگ (البته که نه! فقط من و کوامی‌م از هم... جدا شدیم..) (من مطمئنم اون خودش رو برای کمک می‌رسونه) (و در ضمن الان ما باید صدمات رو به حداقل بدون و سعی کنیم آکوما رو هر چه سریعتر بگیریم)

کت نوار ("ما"یی وجود نداره! تو که نه یویو ت رو داری و نه ابر قدرت ها رو... ریناروژ و کاراپیس چی؟ اونا میان؟) لیدی باگ (رینا و بقیه‌ی گروه امروز نمی‌تونن کمکمون کنن...) کت نوار (خب پس من خودم تنهایی انجامش می‌دم) لیدی باگ (با قدرت یا بی قدرت من هنوز هم لیدی باگم و قرار نیست بیکار یه جا بایستیم) کت نوار (اگه آسیب ببینی چی؟) لیدی باگ ( به هر حال ابرقهرمان بودن مسئولیت داره و این باعث میشه گاهی اوقات صدمه ببینی اما...) ( قول می‌دم با احتیاط عمل کنم.. ازت می‌خوام که اون رو توی این منطقه نگه داری.. از اونجایی که یویو ندارم نمی‌تونم چیزی دورش ببندم و کل شهر رو دنبالش راه بی‌افتم.. فقط کمی زمان می‌خوام تا بفهمم آکوما کجا قایم شده..)

لیدی باگ (اگه خوشبینانه بهش نگاه کنیم تیکی می‌تونه تا وقتی که متوجه بشیم آکوما کجاست خودش رو برسونه..) کت نوار (هر چی تو می‌گی بانوی من..) لیدی باگ (موفق باشی کت نوار) مرد شماره ۱ ( تو کجایی؟) زن شماره ۱ (من نمی‌تونم ببینم...) زن شماره ۲ (هی! کسی اینجا نیست؟) کت نوار (فکر نمی‌کنم دلت بخواد بدون مبارزه تسلیم بشی..)

کت نوار (فکر نمی‌کنم بتونی بفهمی می‌خوام چیکار کنم..) لیدی باگ (آکوما احتمالا توی دیسک توی گردنبندشه.. ببینم ما چطوری می‌تونیم اون رو بشکنیم؟)

کت نوار (اوپس! خب فکر کنم دیدی که پرتش کردم..)

***صفحه‌ی بعد توی نتیجه*** لیدی باگ ( توی این شرایط یه حمله‌ی رو در رو کمکی نمی‌کنه) (ما نباید بزاریم اون چیزی ببینه! همونطوری که خودش اینکار رو می‌کنه!)