خب اینم پارت جدید.بزن بریممممم
(از اونجایی که عکس لیاس سام نیومد اینجا میزارم.عکس بالا.لباس سامه)خلاصه هفته بعد شد: معلم:خب برنده پروژه های علمی...دورین و سام هستن.تشویقشون کنین.اریک با بی حوصلگی دست زد.اون شب شب کریسمس بود.اریک:اومم...خب نظرت چیه امشب با من بیای مراسم؟ دورین:اصلا.اریک:چرا؟دورنی:من نمیخوام با کسی برم.اریک:حتی من؟ دورین:اگرم میخواستم برم عمرا با تو میرفتم.ارکی زیر لب گفت:هوم ممنون.خب باشه فعلا.اریک رفت پیش رابرت که به دیوار تکیه داده بود.اریک:وقتشه دست به کار شی.این دختره قبول نمیکنه.رابرت:میگم.اریکا رو جور کردی.اریک:آره بخاطرشم ۱۰ هزار پوند هزینه کردم.تو ام برو دورینو واسم جور کن.رابرت:سعی میکنم تا شب جورش کنم.اریک:باشه داداش.خلاصه شب شد.تو مهمونی: اریک و رابرت و اریکا یه گوشه بودن.اریکا اشاره ای به سام کرد و گفت:اون پسره ام خوشتیپه عا.رابرت:قراره با من بیای.اریکا:متاسفانه.سام به سمت اریک اومد.با موسخند گفت:قبول نکرد باهات بیاد؟ اریک:ببین احترام خودتو داشته باش.هم قد منی هم سطح من که نیستی.سام:حال سطح تو مگه چقده؟ اریک:خیلی بالا.سام:حالا بیا پایین سرت گیج نره سطح بالا.اریک:تو حواست باشه با کله نری تو زمین.و با لگد اونو زد.سام از درد خم شد.بعد چن لحظه دورین اومد و گفت:چخبرتونه؟ اریک:از ایشون بپرس.دورین:حالت خوبه.بیا بریم.سام داشت میرفت که اریک برش گردوند و با مشت زد تو صورتش.سامم با مشت زد تو شکمش.و دعوا شروع شد.اریک یقه ی سامو گرفت.سام خودشو از اون جدا کردو و کتشو از تنش در اورد.و با تموم قدرت شروع کرد.رابرت:یااااا...یکی بیاد اینارو بگیره.اریک:ولم کن خ.ررررررر.سام:ببین یجوری میزنمت که تا عمر داری سمت من نیای.اریک:خ.ف.ه بابااا.سام:چی گفتی؟.اریک:همین که با گوشای کرت شنیدی.همونجوری که تیکه بهم مینداختن داشتن همو میک....ش.تن.همه جلوشونو گرفتن.تا اونجایی که بردنشون پیش پرستار.چن تا از دکمه های لباس اریک باز شده بود.موهاشون داعون شده بود.کراوات سام باز شده بود.و خلاصه برگشتن به مهمونی.سام از اریکا دعوت کرد.رابرت:اریککککک.تو قول دادی.اریک:من چیکار کنم داداشم.خودش رف دیگه.رابرت:البته تو چرا نگران باشی.به هرحال رغیبت از صحنه خارج شد دیگه.اریک:یه دیقه صبر کن.اریک سمت دورین رفت و گفت:ببین امشب یا با من میای یا اینکه... دورین:یا اینکه چی؟ اریک:هیچی.اصن بیا ببینم.و دستشو گرفت و شروع کرد.رابرتم با اینکه عصبانی بود داشت با اونا میخندید.خلاصه شب باحالی شد.
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
10 لایک
منتشر نمیشه؟؟؟؟
هعي زندگي
زیر پام علف سبز شد
نمی شه تو کامنت ها بگذاری یا تو نظرسنجی ؟
منتظرم
و منی که اگه پارت بعد منتشر نشه خود....شی می کنم😐😐😐
پارت بعد رو نمیذاری ؟
عالییییی وایییییی😂♥🧸🚶🏻♀️🎼
مرسییییی💚💚💚💚💚
واییییی ببخشید دستم خورد آنفالو کردمممم ببخشید
نه بابااا.عب نداره عزیزم.الان فهمیدم💚💚💚🎽💚
وای همچی قاطی هم شد
ارهههه😂😂😂😂
به 10 تا فرشته نیاز دارم که 180 تاییم کنن😇🔟
من به فرشته هام بک میدم حتی اگر بیشتر باشن💞😇