
مطالب اورده شده برگرفته از سایت های اینترنتی ،کتاب ها و مجلات معتبر است .
متأسفانه در کارگاههای نویسندگی به اولین جملات توجه درخوری نمیشود. بیشترِ اهل قلم دوست دارند در جمله یا پاراگراف ابتدایی، ظرافتهای شخصیتسازی یا طرح کلی را نشان بدهند. برخی نیز علاقه به ارائهی یک درس آموزنده در ابتدای داستان دارند. در این میان بیشتر عوامل و سردبیران اگر در جملات ابتدایی تحت تأثیر قرار نگیرند، ادامهی مطلب را نخواهند خواند. از وقتی که فهمیدم آخرین دستورالعمل در دورهی ابتدایی میگوید که شروع داستان باید با یک «قلاب» خواننده را به دام بیندارد، من نیز یک اغلب وقت خود را به خطهای آغازین اختصاص میدهم. من به این باور رسیدهام که تقدیرِ بیشتر داستانها در پاراگراف ابتدایی رقم میخورد و بذرِ موفقیت یا شکست آنها از همان جملهی اول کاشته میشود.
صفحات آغازین رمان می تواند با شیوه هایی مثل این روایت شود: 1. معرفی کوتاه شخصیت یا شخصیت های اصلی و اگر شخصیت اصلی خود راوی رمان هست می تواند از خودش بگوید، سن و سال، جنسیت، تحصیلات و .... 2. توصیفی از زمان و مکان روی دادن وقایع داستان بنویسید: اینکه شخصیت اصلی در چه شهری، چه منطقه و محله ای، چه دوره ی تاریخی زندگی می کرده و این دوره ی تاریخی و شرایط اجتماعی - جغرافیایی چگونه شخصیت او را شکل داده.
با این مقدمه برویم سراغ یادگیری مهمترین اصول نوشتن رمان. در اینجا شما با سه مرحلۀ کلی نوشتن رمان آشنا میشوید: مرحلۀ اول: آمادگی برای نوشتن رمان مرحلۀ دوم: نوشتن رمان مرحلۀ سوم: بعد از نوشتن رمان هرکدام از این مراحل سهگانه سرنوشت قسمتی از رمان را شکل میدهد و در کل مدل ذهنی رماننویس را برای خلق یک اثر استاندارد و مردمپسند تعریف میکند.
مطالعۀ جدی هر رمان میتواند یک کلاس نویسندگی باشد. همینطور که نوشتن هر متن کوتاه و انتشار آن روی وبلاگ یا وبسایت میتواند بهترین مشق نوشتن رمان باشد.
- من تعداد خیلی زیادی رمان میخونم اول ها اینترنتی میخوندم ولی الان متوجه شدم که رمان های اینترنتی ارزش خیلی بالایی ندارن الات فقط چاپی میخونم. خیلی دوست دارم بنویسم ولی هر وقت دست به قلم میشم از کارم راضی نیستم. ببنید یک رمان باید تعداد صفحاتش زیاد باشه ولی من احساس میکنم نمیتونم زیاد بنویسم ویکی از مشکلات دیگم ایته که نمیتونم ایده ام رو خوب روی کاغذ بیارم خیلی ممنون میشم که کمکم کنید + برای نوشتن رمان، ایده و سوژه ای که انتخاب می کنید باید قابلیت تبدیل شدن به یک رمان رو داشته باشه. بعضی از ایده ها فقط کشش نوشتن یک داستان کوتاه چند صفحه ای رو دارند. بنابراین باید سراغ ایده هایی برید که قابلیت رمان شدن رو داشته باشند، یعنی: 1. یک بازه ی زمانی نسبتا طولانی رو در خودشون داشته باشند. 2. شخصیت های تقریبا زیادی با هدف های متعدد و متعارض (ضد هم) در داخلش باشه. 3. خط طرح طولانی و ماجراهای زیادی داشته باشه. و ... به طور خلاصه اگه بخواهم عرض کنم، شما باید اول یک طرح با ویژگی های بالا بنویسید و قبل از هر کاری روی طرح متمرکز بشید و اون رو بسط بدید و ساختار درستی ایجاد بکنید و بعد وارد نوشتن بشید. اگه بخواهید بدون طرح و پیش آگاهی از رمان شروع به نوشتن بکنید به احتمال زیاد مثل همیشه درهمان شروع شکست می خورید.
_ احساس میکنم اون چیزی که در ذهنم هست و جذابیت داره رو نمیتونم بنویسم.واین باعث شده کلا از نوشتن فاصله بگیرم.( البته رمان زیاد خواندم)چیکار کنم که مشکلم حل بشه؟؟؟ یعنی اینکه مثلا ایده ها موقع نوشتن جذابیتشون رو از دست میدهند؟ چیکار کنم؟ + خب باید ببینید در فاصله ی بین فکر کردن به سوژه و بعد نوشتن اون روی کاغذ چه اتفاقی می افته؟ یعنی در این فاصله چه چیزی از دست میره؟ معمولا این مسئله برای خیلی از نویسنده ها پیش میاد. یعنی نویسنده دقیقا همان چیزی را که در ذهنش داشته روی کاغذ می آورد ولی بعدا که به آن نگاه می کند جذابیت قبل را ندارد. دلیل آن شاید آزاد شدن انرژی سوژه باشه. دقیق نمیشه درباره اش نظر داد. نوشتن یک رمان یا داستان بلند، نوشتن سلسله و مجموعه ای از صحنه ها و اطلاعات هست، یعنی ما فقط با مسئله ی یک صحنه ی به خصوص یا یک بخش خاص طرف نیستیم. بلکه با مجموعه ی به هم پیوسته و مرتبط صحنه ها طرف هستیم. این صحنه ها در کنار هم و در طول هم معنی میدهند و یک ساختار ویژه باید روی اونها حاکم باشه. یک اوج و فرود خاص، یک روند خاص. شما باید نگاه بکنی ببینی هر صحنه، آیا وظیفه ای که در کل رمان باید ایفا بکنه رو ایفا میکنه یا نه؟ یعنی به درستی سر جاش هست یا نه؟ اگه سرجاش هست دیگه نباید مته به خشاش بگذاری. نوشتن یک کار بلند، زمان بر هست. نویسنده با ناامیدی و یاس و خستگی طرف هست. باید بتواند به این خستگی، بی انرژی بودن و ناامیدی و ترس ها غلبه کند. باز هم میگم: باید ببینی موقع نوشتن چیزی که توی ذهنت هست، دقیقا چه چیزی از دست رفته؟ مثلا اگه یک صحنه ای رو شوخ و شنگ و شاد تصور می کردی، موقع نوشتن این فضای شاد رو خلق کردی؟ یا مثلا قرار بود مخاطب رو توی تعلیق قرار بدهی این تعلیق درست خلق شده؟ مخاطب به اندازه کافی درگیر رمان شده؟ و سوال هایی از این دست از خودت بپرسی. هدف هر صحنه چی بوده؟ و آیا هدف روی کاغذ محقق شده؟ موفق باشید ...
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
سلام ممنون خیلی خوب بود داستان های من بازدید خیلی کمی دارن امیدوارم با توجه به گفته هایت بهتر شوم.😃
ممنون موفق باشی 💐💐💐
خیلی آموزنده و عالی بود 🌹🌹🌹
ممنونم که وقت گذاشتی .
سلام عزیزم پیشنهادات خیلی عالی و متفاوت بود
راستش من یه سوال دارم: چطور ایده هامون رو جمله بندی کنیم منظورم اینه که اگر ایده ی جذابی به ذهنمون برسه چطور میتونیم بیاریمش روی کاغذ
رمانی که من خواهم نوشت در ژانر {….} خواهد بود. روایت این داستان یا زاویه روایت آن به شکل {….} و موقعیت مکانی آن {….} و زمانی آن {….} خواهد بود. این داستان یک قهرمان به نام {….} دارد که با انگیزه {….} به دنبال هدف {….} است. اما تعارضاتی مانند {….} به او در رسیدن به هدف مانع خواهند شد و ریسکهایی مانند {….} برای او خواهد داشت.
پیشنهاد میکنم قبل از شروع به نگارش داستان این پارگراف را برای خود کامل کنید .
برای نوشتن رمان چند مرحله اساسی وجود دارد که عبارتند از:
- مشخص کردن ایده اصلی رمان
- مطالعه کتابهای مشابه در ژانر مورد علاقه خود
- انتخاب زاویه دید برای داستان
- انتخاب زمینه داستان
- توسعه دادن شخصیتهای اصلی داستان
- تعیین نمودن جدالها، تعارضات و اشتراکات داستان
- ایجاد طرح کلی رمان
- طرحریزی ساختار برای داستاننتخاب و تعیین تکنیکهای ادبی و فنی در نگارش رمان
- مرور رمان نگارش شده
- اخذ بازخورد از اطرافیان بعد از اتمام نگارش یا حین نگارش رمان