هی گایز 😁💖✌آمدم با پارت یک از فصل دوم قصه ی شاید مرموز و پیچیده جونگ کوک اند می...... 😂👐عاممم تنها دعایی ک الان میتونم بکنم اینه ک جسمم در امان باشه زیرا میدونم دیر شد و منو میکشین :) 💜
حاضرم با علم غیبی که دارم بگم بیشتر از 96 درصدتون در حال حاضر فک میکنین ا/ت و کوکی تو بچگی همو دیدن عاشق شدن.... باید بگم : نههههههههههههخیر مگه کیداراماست؟ از این سوسول بازیا ندریم قضیه یچی دیگس😐💔😂😂😂 -----------------------------------∞♪←از زبان هیونگ: ا/ت رو سوار ماشین کردم و راه افتادیم.... +هیونگ اون پسره کی بود؟؟ *کدوم پسره؟! +همون که داشت واسه من گریه میکرد... اسمش.. اسمش. فک کنم گفت جونگ کوکه... چرا گریه میکرد؟ *نمیدونم.. +واقعا؟ اخه احساس میکنم یه ربطی به من داشت... میگفت منو یادت نمیاد..... یعنی میشناختمش؟و الان یادم نمیاد؟ *ولش کن بهشون فک نکن +ولی اخه *اخه بی اخه الان فقط به فکر عمه( مامان ا/ت) باش وقتی بفهمه پیدا شدی کلی خوشحال میشه....... ا/ت حرفی نزد و به جاده رو به رو خیره شد.... بعد نیم ساعت.... *ا/ت بیدار شو رسیدیم... ا/ت.. ا/تتتتتت +ها چیه کیه؟ *بیدار شو رسیدیم... +بیدارم *بیا بریم دیگهههه +اخه من دقیق نمیدونم چ اتفاقی افتاده حس میکنم یچیزو شما به من نمیگین.. *هیچی نشده الکی دوباره کاراگاه گجت نشو واسه من پاشو بریم.. +اوکی *یه لحظه همینجا بمون میخام عمه رو سورپرایز کنم +ولش با.. *عه میگم بمون... چشامو چرخوندم و پوفی کشیدم +باشه فقط زودباش...... هیونگ رفت داخل... چون من اونور وایساده بودمو درو بسته بود صدای زیادی نمیشنیدم رفتم گوشمو چسبوندم به در که یهو باز شد....چهره شُک زده هیونگ رو دیدم.. +چی شده؟ *هیچی بیا داخل.... وقتی رفتم تو همه خونه ما بودن.. مامانمم اون گوشه نشسته بود معلوم بود خیلی گریه کرده بود... همه شکه شدن تا منو دیدن.. ولی.. ولی هیچ ریکشنی نداشتن... اصن.. خوشحال نشدن؟؟.. یا تو شوکن؟؟ مامان اومد رو به روم وایساد... دستشو رو گونم گذاشت و قطره اشک همزمان از چشمامون چکید [خیلی افراطی شد نه؟ نه ب نسخه اولی ک نوشته بودم نه ب این :/ ]همو بغل کردیم... همه خوشحال شده بودن مخصوصا مامان و دایی.. ولی.. ولی نمیتونم به اون پسره فکر نکنم... در حدی همش تو خودم بودم و فکر میکردم که همه متوجه شده بودن و هی میپرسیدن چمه.. ولی.. اون پسره... چرا اینقد اشنا بود؟! وایسا ببینم... یه.. یه چهره دیگه عم تو مغزمه... اینا کین؟.. چهره های مات و مبهوت.. چرا ازشون سر در نمیارم؟! با صدای هیونگ ب خودم اومدم: *چیشده؟ بازم که داری فکر میکنی؟!! +عااا؟؟ هیچی.. ذهنم مشغوله.. *هنوزم به اون پسره فک میکنی؟ +عاممم.. یجورایی.. نمیدونم حس میکنم یچیزی درست نیس.. چیو ازم مخفی میکنین؟! *ما هیچیو ازت مخفی نمیکنیم دختر فک کنم سرت ب جایی خورده.. دیگه هم بهش فک نکن.. +سعی میکنم..ولی.. *یاااااااااااااا دختر اگه کره ای حالیت نمیشه با یه زبون دیگه حرف بزنم!!! +ببخشید
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
96 لایک
چ حسی داری وقتی بعد 2 3 سال هنوز منتظرم بذاری؟!
چرا هیچی نمی فهمم؟؟
زنه همزادشه؟ نخوندم هنوز
من فقط عر میکشم..🚶 عررررررر خیلی خوبه😂💖
خا من اول دفنتلی بی تی اس😂😂😂✨
من بعد یه قرن اومدم😂
خوب چطورین؟!
عالی بود مادر گرام بسیار دلنشین😁
محشر جون اجساد میشی من شادنم 13 سالمه کرمانشاه زندگی میکنم😘
اجساد😐👌
ببخشید😂😂😂
میشه بگی کیه میزاری
اذیت نکن نذاشته 😑
عالی بود پارت بعد... من اول با اکسو آشنا شدم و اکسو ال بودم و الان، هم آرمی و هم اکسوال هستم
وح مح قلبونت برم بالاخره اومد خیلی منتظر بیدم چشمم خشکید😭❤
بکشمت چرا اینقد دیر گذاشتی!؟😑
چرا هنوز منتشر نشده
چرا این تستچی اینقدر بده
چرا داره ما رو عذاب میده
ای خدااا