
(بالا را بخوان) تویه افکارم غرق شدم. باید هرچه سریع تر یه راه برای مخفی کردن و زندونی کردن قدرتم پیدا کنم، حتی اگه سعی کنم که از قدرت خ.ط.ر.ن.ا.ک.م برای مقابله با خانواده گیلوف استفاده کنم هم نمیتونم، چون نه تنها روش تسلط ندارم، تازه اگرم بفهمن قطعا سعی میکنن ازش استفاده کنن. حق با اونه، بازنده منم ولی نمیزارم دستشون به قدرتم برسه، قبل از اینکه بفهمن خودم ن.ا.ب.و.د.ش میکنم. از رویه تخت بلند شدم.چشمم به رنگ آبی درخشید و تو هوا معلق شدم،وسایل اتاق هم معلق شدن.
نماد ها رویه دست چپم کمرنگ شدن. ویل«آره...تونستم» در باز شد و میسون با چهره ای متعجب وارد اتاق شد. کاملا خشکش زده بود. یهو تمرکزم رو از دست دادم و دوباره همه چیز مقابل چشمم تاریک شد. چشمم رو باز کردم(خو آخه ویل فقط یه چشم داره، نمیتونم بنویسم «چشمام»😐☕)
نگاهی به اتاق انداختم، اتاق کاملا به هم ریخته بود، چشمم به میسون خورد که گوشه از اتاق افتاده و بیهوش شده. با سرعت رفتم سمتش و بدنش رو تو دستان گرفتم. ویل«ارباب...ارباب!» با نگرانی بهش نگاه کردم. ویل«لطفا بیدار شید!» شاید اونم یکی از اونایی باشه که باهام بود بوده ولی من که نمیتونم بزارم بلایی سرش بیاد، درسته اون باهام مهربون نبود به اندازه ی بقیه بد نبود. ویل«ارباب...لطفا بیدار شید... خواهش میکنم!» اشکام سرازیر شدن.دست خودم که نیست.
چشماش رو آهسته باز کرد. گریم متوقف شد. میسون«ویل...چ... چیکار کردی؟» ویل«من...من...» میسون به خودش امد، یه نگاه به خودش کرد بعد یه نگاه من. مثل گوجه سرخ شد و با عصبانیت گفت«داری چه غ.ل.ط.ی میکنی؟» منم یه خودم امدم و سرخ شدم. میسون هولم داد. میسون «.ر.و.ا.ن.ی» نگاهی بهش کردم. نفهمیدم چطور متوجه ی ز.خ.م رویه شکمش نشدم. ویل«ارباب...داره ازتون خ.و.ن میاد...چی شده؟»
میسون با تعجب بهم خیره شد. میسون«معلوم هست چی میگی؟ خودت چ.ا.ق.و. رو به سمتم پرتاب کردی» تازه فهمیدم چی شد، نتونستم قدرتم رو کنترل کنم برای همین... میسون«داری نقش بازی میکنی آره؟تمام این مدت داشتی نقش بازی میکردی، مگه نه؟» ویل«چی نه اصلا!» میسون«پس اینکارا چی بود؟ تازه همین امروز هم تویه اتاق وقتی که کل اتاق به هم ریخته بود و تو بیهوش رویه زمین افتاده بودی پیدات کردیم، فورد هم گفت که نباید کاری بهت داشته باشیم و آوردت اینجا، دقیقا چه خبره؟، چه اتفاقی داره میفته؟»

اسلاید اضافه، یه چند تا میم هم ببینید😐☕

ناظر جان تو رو خدا بیشتر از سه ستاره بده منتشر شه، چیز بدی ندارهههههههههههه😐
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
ترو خدا پارت جدید بزار
سلام....خدافظ 😐☕
خو عالی بود (T_T)
ویل و میسونو شی.پ کردم 😐☕
پارت بهد 😐☕
بخدا اگه لایک نکنی نمیدم😐☕
باش باش تو فقط ادامه بده 😐💔
آفرین 😐☕❤️
عالی بید . 👌🏻
ممنان😐💗
خوب بود
ممنان😐💗
عالی بود ▪︎-▪︎
زود تر پارت بعدش و بزار :|
ممنان😐💗
خدا بزرگه😐☕
عرررر ಠ_ಠ
بازم شوعرممممಠ_ಠ
عالیییಠ_ಠ
به نفعته پارت بعدی رو زود بدیಠ_ಠ
چشم(نچشم😐☕)
اوننننننن ت.بر من کجاسسسسسستتتتت؟؟؟؟؟ಠ_ಠ
نمیدونم، بگرد پیداش میکنی، قهوه هم بخور جون بگیری😐☕
پررویی نکن بزار پارت بعدو🗿🪓
خدا بزرگه😐☕
😀🪓🪓🪓🪓
شیپ ویسون😐🗞
آره صحیح ولی زیادهروی نمیکنم😐🤝☕
خدایا شکرت من تنها کسی نیستم که شی.پ کردم 😐☕
البته جون ویل رو تضمین نمیکنم 😐☕
درسته دلم به حالش میسوزه ولی
بدجور رو میسون کر.ا.شم (از اسم پروفم معلومع 😐☕)
پ....خودتون بگیرین چی میشه 😐☕
خدایا شکرت تنها نیستممممممممممممم(人*´∀`)。*゚+