ته ته 🖤🎶 p4

سلام اول بالا رو بخون کیوت حالا بزن بعدی

اومدم اینجا تا یک ساعت دیگه ماشین و جابه جا میکنم ا.ت :ممنون فرد:خواهش فرد ناشناس: چقدر این دختره برام آشناست یادم نیست کجا دیدمش هوففف (مثلا نفس عمیق هست 😐🤣) فردا صبح از زبان ا.ت ساعت ۸ بود بلند شدم و صبحانه امو خوردم و آماده شدم .ماشین رو از پارکینگ در آوردم و متوجه ماشین اون آقای دیشبی شدم  بی تفاوت از کنار ماشینش رد شدم. Kim Rose

استایل ا.ت 👆👆(ا.ت یعنی اسم تو قابل توجه دوستانی که نمی دونن گفتم ) کنار ماشینش رد شدم. رسیدن به دانشگاه به دانشگاه رسیدم و ماشین و رو توی پارکینگ گذاشتم و رفتم سر کلاس ، که متوجه لونا شدم به همین زودی برای خودش دوست پیدا کرده بود بعد از ۵ دقیقه استادمون آمد استاد:سلام بچه ها خب قرار بود امروز گروه های ۳ نفری رو اعلام کنم ، خانم ا.ت ،آقای سوهو و خانم کریس شما ها توی یک گروه و ... از زبان خودم (نویسنده ) استاد بقيه گروه هارو هم گفت و ادامه داد استاد: خب بچه ها برای آماده کردن اینکار تون یک هفته به همتون وقت میدم روز شنبه هفته بعد من کار هاتون رو می خوام پس امیدوارم تا اون موقع کارتون آماده باشه و یک چیز دیگه برای آهنگتون یک عکس هم باید طراحی کنید ،خانم ا.ت شما از اونجایی که طراحی تون خیلی خوب بود ازتون می خوام شما با کمک خانم کریس و آقای سوهو برای آهنگتون آماده کنید همچنین بقيه دوستانی که طراحیشون خوبه همه:چشم استاد. Kim Rose

همچنین بقيه دوستانی که طراحیشون خوبه همه:چشم استاد بعد از دانشگاه ا.ت: شماره سوهو و کریس رو گرفتم از اونجایی که فردا و پس فردا تعطيل رفتم به یک کافی شاپ و کتاب مورد علاقه ام رو هم آوردم که بخونم ولی توی کافه یک چیزی توجه همو جلب کرد . سوا با برادرش اومده کافی شاپ ، آخه آخرین بار که یادمه باهم قهر بودن .🤣🤣 ،چرا هر جایی می رم سوا هم هست بعد از ۵ دقیقه از کافی شاپ زدم بیرون آسمون ابری بود و ساعت ۴ عصر بود رفتم توی پارک نزدیک خانه فلیکس و کمی اونجا قدم زدم آرام آرام قطره های باران لباسم رو لمس می‌کرد آخرین باری که زیر بارون بودم بد ترین روز زندگیم بود رفتم روی یک نیمکت نشستم و سرم رو با دستام گرفتم و هم راه باران بی صدا گریه می کردم بعد از چند دقیقه بعد احساس کردم یک چیزی بالای سرمه سرمو برگردوندم و با صورتی متعجب به هش خیره شدم Kim Rose نتیجه چالش