4 اسلاید صحیح/غلط توسط: ΛYΛ⁝あや انتشار: 3 سال پیش 112 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
ثبت کردم ولی تایید نشد..... ناظر جان لطفا تایید کن صدبار چک کردم، چیز بدی نداره:)
اصلاید صه:)
:)))))))))
نگاه هوسوک رو روی خودم حس میکردم، سرمو برگردوندم و با قیافه بهت زده اش مواجه شدم. خنده ام گرفته بود، نزدیک بود غذا بپره تو گلوم.... با خنده گفتم +چرا...اینجوری نگام میکنی؟ -این واقعا تو بودی؟تو دست قلدر ترین بچه ی مدرسه رو پیچوندی؟ درحالیکه داشتم از خنده غش میکردم جواب دادم +مگه خودت نگفتی من معروفم؟آدمای معروف زورشون به همه میرسه😂😂 -چقد میخندییییی بازم شروع کردم به قهقهه زدن (هوسوک ویو) خنده اش خیلی قشنگ بود، در عین حال صدای کیوتی هم از خودش در می آورد در حین خندیدن(کارگاه موسیقی/هوسوک ویو) خانمِ جی داشت درباره اینکه چجوری میتونیم نت ها رو خودمون پیدا کنیم؛ برای بار هزارم حرف میزد. تئوریش آسون بود ولی عملیش نه.... برای منم سخت بود، به یانگ سو نگاه کردم که چقد آسون و با راحتی یه آهنگی که من تاحالا نشنیده بودم رو میزد، به خانم جی نگاه کردم که ببینم حواسش به منه یا نه، خیالم راحت شد، رفتم پیش یانگ سو. -اینو تاحالا نشنیدم تک خنده ای کرد و گفت +چون خودم ساختمش همون موقع آخرین نت های آهنگ رو با دستای ظریفش زد. بی اختیار از خواستم دوباره اونو بزنه با لبخند شیرینی بهم فهموند که هروقت بخوام برام میزنه و شروع کرد.... دو... لا... سی....... خیلی آهنگ آرامش بخشی بود، یهو یه صدای قشنگ تری همراه نت های گیتارش شنیدم، صدای خودش..... بازم داشتم یجورایی م.س.ت میشدم با صداش:)(روز بعد/سانگ سو ویو) با صدای جیغ جیغی یوری از خواب پریدم.... هیچوقت صبا اینقد جیغ نمیزد، رفتم سمتش و ازش پرسیدم چی شده با جوابی که داد شوک شدم -امروز لیست کسایی که این ماه قراره برن ژاپن رو اعلام میکنن..واییییییی بنظرت ما هستیم؟احتمالا +.....ها؟ اها! ممکنه باشیم -چرا اینجوری ای؟ +وقتی صبح به این زودی منو بیدار میکنی خب عادیه که هنوز ویندوزم بالا نیومده باشه! -مگه ویندوز چندی؟!کیفیتت پایینه🤣 +......باشه میبینیم😐😅(مراسم اعلام اسم کسایی که قراره برن ژاپن/هوسوک ویو) داشتم فکر میکنم ممکنه من توی لیست باشم؟ یانگ سو به احتمال زیاد بود، توی همین فکرا بودم که با صدای خانم معاون به خودم اومدم.... شروع کرد به خوندن اسما: بائه جیهو... کیم هانول.... چوی سی وانگ با شنیدن اسم سی وانگ یه خورده تعجب کردم البته خیلی جای تعجب وجود نداشت.. اون پسر شهردار بود خب.... و بالاخره..... کانگ یانگ سو، کانگ یوری.... و در آخر هم جانگ هوسوک..... صبر کن..... منم بودمممم لبخندی از سر رضایت زدم شق و رق وایسادم؛ چشمم خورد به سی وانگ، داشت بهم چشم غره میرفت.. اهمیت ندادم و نگاهمو ازش گرفتم(کلاس شیمی/یانگ سو ویو) خانم داشت درباره ایزوتوپ ها حرف میزد.... سخت نبودن ولی پیچیده بود، و اینکه بتونی سوالایی که ممکنه ازش بیاد رو حفظ کنی سخته:// هعی.... خب بالاخره کاریه که شده منم نمیتونم تغییرش بدم.... بالاخره باید خوشحال باشم که قراره آخر هفته بریم ژاپن:) باید برم بار و بندیلمو جمع کنم
امیدوارم دوسش داشته باشی:)
4 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
5 لایک
دروددد |:🗿🌑🌸
رمانت عالی بودد |:🗿🌑🌸
به رمان منم سر بزن و نظرتو بگو دربارش |:🗿🌑🌸
هلو لاوم
تنک
چشم حتمن:)