
بروید و لذت ببرید لطفا حمایت کنید فرزندانم💕
مایومو پوشیدم و یه پارچه حریر انداختم رو خدم(گایز چون مایوش خیلی باز بوده پارچه انداخته رو خودش چونکه خجالت میکشیده) رفتم پایین سمت استخر تا رسیدم جیمین گف : میدونی ک حتی اگ بخای با اون شنا کنی رو اب وایمیسه چون سبکه؟ مجبور شدم پارچه رو درش بیارم رفتم تو اب مسابقه شروع شد و درحالی ک جیمین از من قوی تر بود باختم چالش اولو بلح! چالش دوم ماهیگیری بود اما جیمین گفته بود:بعد از اینک ماهی گرفتیم باید بتونیم همشو بفروشیم هرکی زودتر تموم کنه این چالشو برده قبول کردم و رفتیم ساحل تو راه رو یه پل وایسادیم و ب اب نگاه کردیم تو همون حالت یهو سرمو بلند کردم ب صورت جیمین ک از اون زاویه بیشتر از هر وقتی گیرا شدع بود زل زدم هر وقت نگاش میکردم قلبم یه طوری تند تند میزد ک انگاری همین الان داشت از سینم میومد بیرون نمیدونم چرا ولی نسبت ب جیمین حس خیلی عجیبی داشتم خیلی عجیب بود تو همون حال و هوا بودم ک یهو ب خدم اومدم و دیدم چشاش زوم شده روم فوری سرمو برگندوندم تا نفهمه
(از زبون سلین) بعد از اینک تهیونگ اومد و گفت ک همچیو میدونه انقد بهم ریختم ک رفتم و اون بچه ای ک تو شکمم بود معلوم نبود مال کی بود رو انداختم ینی دیگ حامله نبودم الان و میخاستم برگردم کره اما اول باید یکم صبر میکردم تا اخر هفته ب خدم میومدم نقشه جدیدمو میکشیدم و بعد میرفتم کره چون صدرصد تهیونگ ب جیمین میگه و جیمین باهام کات میکنه اما من دوباره خدمو تو دلش جا میکنم عاره! (از زبون تهیونگ) بعد از اینک ب سلین گفدم ک چ گندی زدع از شدت عصبانیت فوری زنگ زدم ب جیمین و تا گوشیو جواب داد صدای خنده های ا/ت اومد و از اونورم صدای جیمین اومد ک با خنده ی چیزی گفت گفتم جیمین؟ گفد : بله داداش؟ گفتم:کجایی صدای چی میاد؟ گفت:داداش با ا/ت اومدیم ماهی گیری همون موقع ا/ت یه چیزی گفت و جیمین اونور داشت قهقه میزد
(افکار تهیونگ) خیلی خوشحال بودم تصمیم گرفتم ب جیمین چیزی نگم فعلا و بزارم از این یه هفته ای ک با ا/ت ست خوب لذت ببره و بخنده چون داداشم تو این چند سال لبخند ب لبش نیومده اما الان انقد با ا/ت خوشحاله و داره میخنده با جیمین قطع کردم و ب اسلی زنگ زدم گفتم حاضر شه میخایم برگردیم کره خیلی حس خوبی بود ک ابجیت و داداشت با هم رابطه داشته باشن و ب خاطر همین ب خودم قول دادم هر کاری میتونم بکنم تا ا/ت و جیمین مال همدیگه بشن!
(از زبون ا/ت) ماهیگیری و فروختن چون از این کارای خیابونی بود مطمعن بودم جیمین میبازه و اره من بردم چالش بعدی اتاق فرار بود ک ی قانون دارههمونطوری ک جیمین گفت: هر کدوممون تو یه اتاق جدا قرار میگیریم و هرکی زود تر بیاد بیرون برنده این چالشه (کلا پنج تا چالشه گایز ک فعلا دوتاش انجام شده و با اتاق فرار میشه سه تا) رفتم تو اتاقی ک باید بودم اول یه نگاه ب اطراف کردم و بعدش سایه یه نفرو دیدم سریع رفتم طرف چیزی ک دیدم خیلی ب جیمین شباهت داشت وقتی رفتم سمتش اونجا نبود بعد یهو احساس کردم یه کی از پشت بغلم کرد و اروم تو گوشم گفت:عاشقتم برگشتم و با دیدن قیافش شوکه شدم .....
میدونم کم بود ولی پارت ده همین امروز لود میکنم اگ بتونم😢
لایک نمیخام فقد کامنت بدع هانی💜
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی
تنکت کیوتمممم💜
چون شخصی شد نمیدونستم
اره شخصی شد لامصب😑💜
عااالی بوددد💕💕💕
تنک هانی قشنگوم😍💖
مننننننن توووووو روووووووو می، کشمممممممممممممممممم
پارت بعددددددددددددد
بیااا منووو بکششش
قلبم
فق یکی دیگه موند🥺❤
بلههه
بزارم ده یا زوده
یکم زجر بدم؟
نه جان من نهههه🥺🥺🥺🥺
توروخدا نه🥺🥺🥺
بخاطر من🥺🥺🥺🥺
اااااااااااااااااااااااااااااااااااامممماااااااممممممممممممممممممممممممممم
ارام ارام😂😂