
ناظر جان هیچی نداره لطفا منتشر کن مرسی❤ راستی فالو فالو 😊
جیمین: جین...جین..دختره...دختره فرار کرده جین: چی گفتی؟ جیمین :به خدا راست میگم جین: اون فرار نکرده صبح اومد گفت میخوام برم دانشگاه منم گفتم باشه تقریبا ۱۰ دقیقه پیش رفت راستی برو به شوگا و کوک بگو بیان اینجا کارشون دارم جیمین: باشه (کوک و یونگی اومدن) شوگا: جیمین گفتش که با ما کار داری بگو چیکار داری که میخوام برم بخوابم جین: دختره صبح زود بهم گفت میخوام برم دانشگاه منم گذاشتم بره اما میخوام شما دو نفر اونو تعقیب کنین که ببینیم راست گفته یا نه کوک: اوکی ما دیگه بریم؟ جین: برید * از زبان شوگا* با اینکه خیلی خوابم میومد اما سوار ماشین شدم و رفتیم سمت دانشگاه و شروع کردیم به تعقیب کردن اون دختره دختره خوشگلی بود و خیلی معصوم و بی آزار به نظر می رسید اما یهو دیدم یکی یه چیز بهش گفت که یهو ....پققققققققققق محکم زد با مشت تو دماغ یه نفر و شروع کردن به گیس و گیسکشی کوک: یونگی من دارم خواب میبینم یونگی: نمیدونم واقعا😐چقد خشنه حاجی ناموسا کم کم دارم ازش میترسم کوک: منم همینطور
*از زبان ا.ت * داشتم راه میرفتم که یهو جینهو رو دیدم یه دختر بینهایت عقده ای و لوس و مغرور همه از جینهو بدشون میاد اما جینهو همیشه منو اذیت میکنه متاسفانه جینهو: اوه ا.ت جان چه خبر از این ورا ...یه مدت نیومدی گفتم با د.و.س.پ.س.ر.ت بهم زدی 😒😒😒 ا.ت هم طاقت نیاورد و محکم با مشت زد رو دماغش و پرتی کرد رو زمین و محکم گازش گرفت و شروع کرد به کتک زدنش ا.ت: یه بار دیگه این جا جلوی من پیدات بشه کاری میکنم که همه به حالت گریه کنن فهمیدییییییییییی😡 جینهو : ا.ت به خدا غلط کردم ولم کن ا.ت ولش کردو به سمت اتاق بهداشت رفت دکتر: خاک به سرم ا.ت تو چرا اینجوری شدیییییی ا.ت: چیزی نیس فقط میشه یکم بتادین با پنبه بهم بدید دکتر: واسه کجات میخوای؟ بیا خودم برات پانسمان میکنم ا.ت: روی گونم و مچ پام البته فکر کنم مچ پام در رفته
استراحت😊😊😊 راستی فالو فالو 🤩😘🤩😘🤩😘
*از زبان ا.ت* با اینکه خیلی بلا سرم اومد اما دلم خنک شد از اینکه جینهو کتک خورد اما مچ پام در رفته بود و باید میرفتم بیمارستان رفتم سمت پذیرش ا.ت: ببخشید خانم من مچ پام در رفته متاسفانه دو تا بچه کوچیک تو خونه دارم که تنها هستن شوهرم هم رفته ماموریت میشه یه کاری کنین من زودتر نوبتم بشه ؟(جون بابا چقدرم که تو بچه داری😐💔) پذیرش: خانم چون بچه کوچیک دارین بفرمائید یه عکس بگیرین بعد برین تو اتاق دکتر .... *از زبان ا.ت * همه کار هام تو بیمارستان رو انجام دادم و ساعت رو دیدم ۲۰ دقیقه به یک بود رفتم و ماشینم رو که دیروز با خودم نیاوردم سوار شدم و حرکت کردم به سمت خونه جین (از زبان شوگا ) یه چیز برام خیلی عجیب بود ...اون ...اون چرا (برو نتیجه بازم هست )
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (3)