سلام این داستان با متنه ادبیه و مثله دیگر تست ها به زبان خودمونی نیست .
ایزومی ۱۴ سال دارد . او در سن ۸ سالگی برادر خود را از دست داد . او بسیار عاشق برادرش بود . نام برادرش کازوتو بود . چشمانه برادرش مانند دریا آبی و زیبا بودند و هر زمان به دریا نگاه میکرد یاد برادرش می افتاد . او زمانی به دریا مینگرید با خود میگفت شاید برادرم حال که از دنیا رفته است به این دلیل که چشمانش ماننده دریا و دلش مانند دریایی زیبا صاف در زندگی جدیدش تبدیل به ماهی شده و به این دلیل است که من هر زمان به دریا نگاه میکنم ، او هم مرا نگاه میکند و من حضور او را حس میکنم.
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
0 لایک
چقدر کم بود......