
ببخشید که چند وقت ننوشتم

ناروتو به کاکاشی گفت امروز چه معموریتی داری 🗡️🗡️🗡️🗡️🗡️🗡️🗡️🗡️ گفت امروز ما باشگاه بدن سازی داریم ناروتو گفت 🤔🤔🤔🤔🤔🤔🤔 ساسوکه گفت باشه وساکورا هیچی نگفت بعد به باشگاه رفتن که ناروتو پرید و یه وزنه برداشت که یهو ساکورا اومد وزد زیر دهنش کاکاشی گفت : دعوا دعوا هی هی 🏅🌃👅🌃🏆 که ناروتو گفت 🤔 من نمیخوام باتو بجنگم وساکورا گفت مجبری بعد یه اتفاق باعث شد که روباه درون ناروتو فعال بشه ناروتو ناخواسته زد ساکورا را کشت و بعد اون برای همیشه به سرزمین باد فرار کرد

ناروتو انقدر ترسیده بود که برای همیشه از دست ✋ سرزمین خودش فرار کرده جیرایا یه گروه امبو فرستاد تا ناروتو را پیدا کنن 🦸🦸🦸🦸🏊ناروتو ارزو داشت تا هوکاگه بشه ولی اون الان قاتل بود🏆 بعد در اون حال روباه درون ناروتو ناروتو را در دست خودش داشت وکنترول ناروتو را گرفته بود

توی سرزمین باد ناروتو بچه ها و ادم هارا میکشت و از مغازه ها دزدی میکرد که امورا را دید اون عاشق ناروتوشد ولی اون ناروتو نبود اون نه دم بود بعد 🤔🤔🤔🤔✋😐🏆🦊🦷👅🦊فردا نه دم فهمید که اون دختر هوکاگهی باد بود و ناروتو امورا راگول زد واونو دزدید وبعد به سرزمین اتش شمالی رفت 🕸️🐜🐧

ناروتو میخواست همه ی پسر و دختر های هوکاگه هارا بدزده و بکشه 🗡️🎗️🗡️واون سالها طول کشید تا به سرزمین تنش برسه تو چسط های را ناروتو خیلی تمرین میکرد اون تونسته بود راسنگان خودش رو ده برابر قوی تر کنه وهیچ وقت اون توی را ازورزش کردن دست نمیکشید اون میخواست قویترین ادم دنیا بشه

توراه وقتی شب بود چند تا راه زن آمدندوامورا را دزدیدن وقتی ناروتو فهمید خیلی عصبانی شد و گفت هرکی که این کارو کرده دیگه زنده نیست اون شب ها روزها دنبال امورا می گشت 🦊 اون هر جور شده میخواست امورا را پیدا کنه و بکشه نه دم نمی فهمید که همون راه زنانی که امورا را دزدیدن سربازان پدر امورا بودند

بعد از یکم گشتن ناروتو دیگه بیخیال امورا شد و شروع کرد به سرزمین آتش رفتند اون وسط راه با مشکلات زیادی روبرو شد بسیاری از آدمها را کشت و کلی دزدی کرد تو وسط راهش اون یه دونه غذا خوری جدید با پول هایی که داشت کلی غذا خرید ⚽⚽⚽⚽⚽⚽⚽⚽

بعد از خریدن غذا ناروتو کل رستوران را به هم ریخت و اون کم کم داشت به سرزمین آتش نزدیک میشد که انبوه های سرزمین پنهان در برگ ناروتو رو پیدا کرده اند و به سرزمینش بردن و در سرزمین ناروتو ناروتو را به زندان انداختند وقتی ناروتو به هوش آمد فهمید که تو زندان سرزمین خودشه اون تصمیم گرفت زندان و خراب کنه و فرار کنه ولی در زندان نیروی بود که نمیگذاشت ناروتو از قدرتش استفاده کنه
تصمیم گرفت توی زندان حسابی خودشو قوی کنه اون اونقدر قوی شد که زورش هم قدره جیرایا شده بود شده بود و پدر مادر ساکورا می خواستند که هر جور شده ناروتو را بکشند برای همین اونا شب به زندان رفته اند و بهونه دیدن ناروتو از در زندان و کردند بعد ناروتو فهمید که اونا اومدند و اون دو تا را کشت

و جرمی که ناروتو مرتکب شده بود دو برابر شد 😛 ناروتو خیلی ناراحت شده بود که آدمی میکشت ولی اون دست خودش نبود دست روباه نه دم بود ناروتو همینجوری که به کشتن آدم ها در زندان ادامه می داد جیرایا اومد
ببخشید که نبودم ادامه میدم 🦊✋✋🗡️🗡️🗡️🗡️
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
مسخره بود یعنی سر هیچ و پوچ ساکورا رو کشت و بعد کلا بیخیال همه چیز شد؟ ای بابا این دیگه داغونه
صبر کن
اره حیلی مسخره بود
کیوی بقول🥝🥝🥝🥝🥝🥝🥝🥝🥝🥝🥝🥝🥝🥝🥝🥝🥝🥝🥝🥝
بیا کیییییییییییییفمو بلند کن