10 اسلاید صحیح/غلط توسط: [❥ℝªⓗ𝖆❥] انتشار: 4 سال پیش 840 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
خوب اول از همه از دوست عزیزمون که به من اشتباهمو گفت ممنونم من در پارت قبلی گفتم هیونگ که در اصل اوپا بود خیلی ممنونم که بهم اشتباهمو گفتی بریم که شروع کنیم 😊
صبح از خواب بیدار شدم رفتم تو حال گفتم نامجون اوپا یهو یه صدایی اومد
صدا : نامجون دیگه کیه بیا منم داداش جذابت ورلد واید هندسام ( جین شدههه داداشتتتتت 🥳 نویسنده : خو حالا خودت و نکش 😑) تو با خودت : اها راست میگه چه زود یع هفته گذشت از الان یه داداش دیگه دارم که اسمشو نمی دونم 😐 )
در زدن
تو : اوپا من میرم در و باز می کنم
جین : آره برو داداش جذابت داره غذا درست می کنه
تو داخل دلت : چقد جذاب جذاب میگه الانه که بزنم بشش اون قابلمه ها برن چشش 🤐 ( نویسنده : انگشت کوچیکتم بخوره به جین یه کاری می کنم بری زیر تریلی هجده چرخ ها 😡 تو : باشه بابا ایش 😶 نویسنده : شیر فهم شدی 🤨 تو : اره 😑 )
درو باز کردی که دیدی یه پسر پشت در هست
تو : بفرمایید با کسی کار داشتید 🤨
صدا : ا....ا منم مایک
( مایک در اصل پسر همسایه هستش که چشش دنبال تو هست 😶 )
تو : فرمایش 🤨
مایک : چیه رام نمیدی تو 😕
تو : داداش جذابم داره صبحونه درست میکنه و می خوایم دوتایی با هم بخوریم فعلا تق ( درو بستی )
( نویسنده : خو چی میشد اونم با شما غذا می خورد 😕 تو : نخیر از پسره تو همین نگاه اول خوشم نیومد ....... )
جین : نینو صبحونه امادست بیا بخوریم
تو : باشه اومدم .
صبحونه رو خوردین تموم شد اماده شدین برین مدرسه ( نکته الان تو در یه زندگی جدید هستی ۲۰ سالت هست )
تو فرم و پوشیدی و حاضر شدی بری منتظر جین شدی با صحنه ای که دیدی خشکت زد 😶
جین داشت جلو آینه قربون صدقه ی خودش می رفت 😑
مکالمه جین و آینه
جین : خدایا مگه میشه یک نفر انقدر خوشگل باشه
آینه : به خدا انقدر خودتو تو من میبینی دیگه ازت خجالت می کشم
جین : نه نه نه خجالت نکش خوب خدا هم نمیدونست که یع بنده به این جذابی آفریده 🤪
تو : 💔😐
جین : خدایا تو که من و انقدر جذاب و خوب و خوشگل و دیگه نگم برات ( 😐 ) آفریدی چرا این خواهر من و انقدر خُل آفریدی ؟
تو : 😑
تو : اوپا دیگه بیا بریم که هنوز نزدم بشت این آینه بره چشت 😶
( نویسنده : اون حرفمو یادت هست دیگه 🤨 تو : اره 😑 جین : بیا بریم حسودی نکن خواهر خُل من
آینه : من چه گناهی کردم که باید بشکنم من هنوز جوونم آرزو ها دارم نه من و نکش تو : حالا کی سنگ این و به سینه بزنه 🤐 )
رسیدین مدرسه مثل همیشه نگاه های دیگران و حس می کردی و پچ پچ هاشون هم همینطور
دست جین و گرفتی و خودتو بهش فشردی
جین : نگران نباش خوشگلم ( گفت خوشگلم عررررر 😭😭 )
تو : باش 😥
کلاس تموم شد و همین که جین از کلاسش اومد بیرون یه گله دختر ریختن دوروورش ( راستی امروز ولنتاین هستش )
همه بهش کادو میدادن
تو : 😶
یهو دیدی یه دختر کیوت پشتت واساده
تو : سلام من نینو هستم اسم تو چیه
دختره : ا... ا... خو ... من ...
تو تو دلت : ده جون بکن دیگه 😑
دختره : من لوسی هستم میشه این و به برادرت بدی
تو : دیدم تو دستش یه کادو هست گفتم باشه
همین که کادو رو گرفتم دیدم دختره مثل میگ میگ فرار کرد 🏃♀️
تو : بابا جون سرعت و عشقه 😂
با چیزی که دیدی دهنت وا موند
دیدی که چند تا پسر دارن به جین کادو میدن
تو : 😐💔🤦🏻♀️
تو راه برگشت از مدرسه با جین بودین که تو یه سوال پرسیدی
تو : میگم اوپا تو خوشحالی که دخترا بهت کادو میدن ؟
جین : آره
تو : جدی ؟
جین : نه یاع یاع یاع یاع 😂😂
تو : 😐💔
تو : اوپا خوش به حالت که انقدر همه دوست دارن
جین : تو چت شده یهویی
تو : منم دوست داشتم یه دختر مثل بقیه بودم تا بهت کادو میدادم ( نویسنده : ای شیطون بلا پس از اول چشمت جین ما رو گرفته بود ها 😏 تو : خفه 😑 )
جین دستشو انداخت دور گردنت و تو رو چسبوند به خودش
جین : اون وقت من هم افسردگی می گرفتم
تو : چراااااا
جین : چون خواهری مثل تو نداشتم ( روح نویسنده شاد 😂 نه نه زندس هنوز شما خوبید خانم نویسنده
نویسنده : آره اما فک نمی کردم که داستانم انقدر رمانتیک بشه 🤧 )
رسیدین خونه اول از همه کادو ها رو باز کردیم با دیدن اون همه شکلات چشات برق زد 🍫🍫🍫🍫
تو : وایییی شوکولات😋
جین : گفته باشم همش مال خودمه
تو : عههههههه خسیس منم موخام😢
جین : نه 😑
تو رفتی تویه گوشه ناراحت نشستی یهو جین اومد گفت : خوشگل داداش قهر کرده 😕
تو: اله
بعد جین پرتت کرد رو زمین شروع کرد به قلقلک دادن تو
تو : وایی 😂😂😂 وای دلم ....آخ آخ اوپا جون هر کی دوست داری ولم کن 😂😂😂
جین : حقته من و وادار کردی به یکی دیگه جز خودم بگم خوشکل وایسا هنوز باهات کار دارم از پات گرفت تو رو پرت کرد رو شونش و برد تو یه اتاق و وادارت کرد بهش بگی خوشکل ِ جذاب ِ خواستنی
تو : نه من نمی گم 😕
جین : پس دلت قلقلک می خواد 🤨
تو : نهههه باشه میگم
تو می خوندی و جین هم می خندید
بعد با هم غذا درست کردید که تو همچی و شکستی و آشپز خونه رو منفجر کردی ( یاد آر ام کبیر افتادم 😂 )
جین هم پرتت کرد بیرون از آشپز خونه 😂😂😂
شب شد و خسته و کوفته رفتی تو اتاقت رو تخت داراز کشیدی به کار های امروز فکر کردی خنده ات گرفت و بلند بلند خندیدی
جین : بگگگگیییییررررر بخواببببب داداش جذابت می خواد بخوابهه
تو : باشه بخواب داداش خوشمل و جذاب و جیگر طلای من
( نویسنده : خو حالا چاپلوس بگیر به کپ 😤 تو : حسود حسود هرگز نیا سود 😏.)
خوب امیدوارم خوشتون اومده باشه هر چند که خیلی بد بود خودم میدونم 🤧😪
پارت بعدی درباره ی یونگی هست تا پارت بعدی خداحافظ 👋🏻👋🏻👋🏻
لطفا نظر بدید 🙏🏻🙏🏻🙏🏻
راستی من می خواستم داستان اگه بو بود لطفا بگین اصلاح کنم 😊😢😪
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
50 لایک
عالی بود خیلی باحال بود😂😂😂💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
میشه بیشتر هفتاد پارت باشه و مثلا اینطوری بنویسی که هر هفتا عضو با هم برادرت باشن 🥺🍭💖
خیلی خوبه
عالیییییییی❤❤ واقعا محشر بود💜ادامه بده کارت عالیه😘لایک💜
ممنون 💜
چشم حتما 😁
خیلی وقته منتظرم چرا پارت بعدی رو نمیزاری🥺❣⭐
بوخودا من گذاشتم 🥺🥺
اما تستچی منتشر نمی کنه 😭😭
عالییییییییی بود ❤🧡❤🧡❤🧡
ممنوننننننن 😍😍😍😍😍😍😘😘😘
عالیییی بود❤❤🤩🤩😍
موفق باشی 🌸🌟
ممنون ⭐⭐
😊😊😊
سلام عاجیی😚😚😍
داستانت در داستان(زنگ عشق😻)
معرفی شد تبریکککک😊☄💛💚
فقط باید منتظر بمونی تا منتشر شه😻😺
قشنگمیی😚
خیلی ممنون 💫💫
کیوت کی بودی تو 😊😇
مرسیی💜
عالییی بودی کیوتم خیلی قشنگ بوددد
ادامه بده و بیشتر بنویسسس😊
خیلی ممنون کیوتم 😇😇
چشم حتما 🌟🌟
پارت بعد طولانی تره 💫💫
اخ جونمی😚
بعدی از یونگیه😍
اخخ جونم
وای دلم 😂😂😂😂😂
ای خدا😂😂😂😂😂😂
خدا چیکارت نکنه😂😂😂😂
مامانم فکر کرد دیوانه شدم😂😂😂😂
پارت بعدی رو بزارررررررررررررررررر
دوباره دوباره دوبار فایده نداره😐😂😂😂😂
😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂
گذاشتم عزیزم 💫💫
😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂🤐وای چقد خندیدم بس صبرانه منتظر پارت بعدیم تورو خدا زودتر بذار خواهش میکنم 😍😍😍😍😍🙏🙏
خوشحال شدم خوشحال شدی خندیدی 😂😂🥰
گذاشتم عزیزم پارت بعد درحال بررسیه ☺☺
ممنون از نظرت 💫💫