خب خب میدونم یه مدت نبودم ببخشید😁ولی الان با پارت دوم این داستان اومدم🤩چند بار گذاشتمش ولی ناظر بررسیش نکرد🥺ناظر جون اگه حوصلت نمیشه بررسی کنی از الان بگم هیچی نداره توش🙂
موقع شام مک گونگال سخنرانی میکنه: خب یک سال دیگه توی هاگوارتز میدونم که پارسال اتفاق ناخوشایندی پیش اومد که باید سعی کنیم فراموشش کنیم... هیلی به ابونی گفت: اتفاق ناخوشایند؟؟؟؟ خواهر منو کشتن توی این مدرسه... ابونی: خودت رو ناراحت نکن... مک گونگال ادامه داد: مقرراتمون برای امسال کمی فرق میکنه اول اینکه رفتن به جنگل ممنوعه دوم اینکه هیچکس حق نداره به راهرو شماره 5 نزدیک بشه... صدای پچ پچ افراد به گوش میرسید که اعتراض میکردن... هیلی: چرا؟... امیلی: منم نمیدونم... مک گونگال: ساکت! ساکت! این کار یه دلیل داره که لازم نیست چیزی بدونین فقط اینو بدونین که هرکس به راهرو نزدیک بشه مجازات سنگینی داره خب دیگه بفرمایید شام رو سرو کنید...
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
10 لایک
این یکی از بهترنی داستان هاییه که تاحالا خوندم
پارت بعدشو نمیزاری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
عالی بود
پارت ۳ هم داره ؟
بهترین داستانی بود که تا حالا خوندم🥰🥰
وای ممنونمممم🥺❤
عالی بود
مرسیییی