
متن پيام: سلام خانم پارك جيسو فردا ساعت 5 عصر به اين ادرس بيايد (خودتون يه ادرسى در نظر بگيريد ديگ) درضمن به هيچكس نگيد و تنها بيايد اگرم نيايد متاسفانه اقاى پارك جيمين در امان نيست. منتظرتونم

داشتم سكته ميكردم واقعا زبونم بند اومده بود. يعنى كى بود؟ چى از جون من ميخواد؟ اصلا منو ديده؟ خوابم نميومد ولى پلكام سنگين شد و خوابم برد… صبح روز بعد از زبان جيسو با صداى رو مخى مثل صداى شكستن از خواب پريدم بدو رفتم پايين ديدم جيمين زده ليوان مورد علاقمو شكونده. وقتى نگاهش به من افتاد خندش گرفت گفتم:چيكار كردى جيمييييييين.به چى ميخندى ها؟(با عصبانيت) @ب….ب…لباست…… -لباسم چش….وات؟ جيمين داشت منفجر ميشد حواسم نبود با ن.يم ت.نه و شلو.ارك اومده بودم. رفتم بالا لباسم عوض كردم(لباس جيسو تو تصوير) دوباره برگشتم پايين جيمين داشت خورده شيشه ها رو جمع ميكرد رفتم سمت ش.يش.ه ها و گفتم -لازم نكرده اقا جيمين خودم جمع اييييييى @چى شد جيسو؟خوبى؟ -اوخ اره دستم بر.ى.د. @خب خودم داشتم جمع ميكردم ديگه واسه چى اومدى -خب چون دستت داره خ.و.ن مياد اقاى حواس جمع از زبان جيمين ديدم دستم خ.و.ن.ى شده بود خيلى هم عميق بود چرا متوجه نشدم @ميسوزه -ميدونم الان چيكار كنم؟پاشو بريم بيمارستان @بيمارستان براى چ… -با من بحث نكن پاشو @من كه دستم خ.و.ن.يه با چى بريم؟ -بيمارستان خيلى نزديكه پياده ميريم بلند شو ديگه
هر كدوم يه چيزى پيچيديم دور دستمون راه افتاديم رفتيم سمت بيمارستان.يه چيزى يادم اومد@جيسو امروز چندمه؟ -يكمه @تو چكاپ دارى -چكاپ؟ @چكاپ قلب -كى گفته؟ @دكتر و پرستارا -اما من نميخوام @بايد بخواى.جيسو دوييد كه ف.ر.ا.ر كنه ولى ب.غ.ل.ش كردم انداختم رو شو.نم بردمش. راست گفت بيمارستان خيلى نزديك بود @نكنننن -و..ل..م كنننن بزارم زميننننن @نميشه -بزارم… @ساكت رسيديم ١ ساعت بعد از زبان جيمين دستامونو بانداژ كردن دست منم بخيه زدن خيلى درد داشت… الان ساعت ١٢ عه و نوبت گرفتم براى جيسو ولى بهش نگفتم. فعلا نشستيم اينجا گفتن پنج دقيقه ديگه نوبتمون ميشه. ^اقا بفرماييد. -چى شده جيمين؟كجا؟ @بيا بهت ميگم -نميام جيسو ب.غ.ل كردم بردمش سمت اتاق -ولم كن جيمييين @هييييس چقدر ج.يغ ميزنى كر شدم ^خانم اينجا بيمارستانه اروم تر جيسو رو بردم تو اتاق يه خانومه بود كه انجام ميداد گفت برم بيرون صداى بحث كردن جيسو ميومد ولى خانومه كارشو ميكرد و اهميت نميداد بلاخره صداى خانومه اومد كه گفت:ساكت باش سريع تموم ميشه يكم بلند و با داد گفت كه جيغاى جيسو بلند شد

ساعتو نگاه كردم ١:٠٧ دقيقه بود ٣٠ دقيقه بعد از زبان جيمين بلاخره كار جيسو تموم شد گفت فردا اماده ميشه جوابش رفتيم خونه ١ ساعت بعد از زبان جيسو جيمين گفت بايد اون چكاپ م.ز.خ.ر.ف.و هر اول ماه انجام بديم ولى من دفعه بعد ف.ر.ا.ر ميكنم ساعتو نگاه كردم وااااى حرف اون پيام ناشناس بايد يه كارى ميكردم يا خودم يا…موچى كوچولو من نميتونم! اشكام راهشونو پيدا كردن رفتم تو اينه صورتمو نگاه كردم خيس خيس بود ولى چشمام قرمز نشده بود اشكامو پاك كردم زنگ گذاشتم براى ٤:٣٠ و رفتم خوابيدم ساعت ٤:٣٠ از زبان جيسو بيدار شدم رفتم اماده شدم(لباس جيسو تو تصوير) يه ارايش لايت كردم رفتم پايين موچى خواب بود سرشو ب.و.س.ى.د.م و رفتم…
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
🥺🙃💛
:)
پارتتت بعددددد
ميزارمممممم😂❤️
عالییییییی
میشه زودتر بزاری بعدیو؟:)
چشممم🙂🌸
بیشتر بنویس عزيزم
ناظر تستت من بودم😂🥺
عرررررر مرسى منتشر كردى🥺😂❤️