
🥺🥺♥♥
♡چیشد چرا جیغ میکشی ☆او.....نجا رو ببین.. ♡خب چیه یه لباس عروسک مدل جادوگر داره مشتری واسه مغازه جمع میکنه ♡یعنی واقعا از اون ترسیدی ☆اره وای خدا سکته کردم ♡استغفرالله ☆چیه من میترسم ♡ای خدا باشه بیا بریم ☆باشه ولی فقط به یک شرط از اینجا تکون میخورم ♡چی؟ ☆اینکه دستمو بگیری چون میترسم ♡اوف باشه بیا ☆خب بلاخره رسیدیم ♡خدایا شکر آسانسور درست شده ☆سوار شو ☆من میرم یه دوش بگیرم ♡باشه برو منم برم یه نودل درست کنم میخوری؟ ☆اره ♡خب شروع کنیم وایسا اول یه آهنگ باز کنم رفتم سمت کیفم دیدم گوشیم نیست تازه یادم اومد گشیو دادم به سابرینا رفتم بپرسم ببینم کجا گذاشته ♡سابرینا سابریناااا ای بابا سابریناااااااااا ☆ها چیه چرا داد میزنی ♡یک ساعته دارم صدات میکنم ☆بگو چیکار داری ♡گوشیمو دادم بهت کجا گذاشتی ☆وایسا بیام بدم ♡باشه

درو باز کرد ♡بسم الله الرحمن الرحیم ☆چیه چرا ترسیدی ♡چرا اینطوری میای بیرون ترسیدم ☆خب چیه ماسک گذاشتم رو صورتم ♡باشه بیا گوشیمو بده ☆بیا اینم گوشیت ♡مرسی ☆نودل کو؟ ♡هنوز درست نکردم میخواستم آهنگ باز کنم بعد درست کنم ☆باشه بیا بریم با هم درست کنیم نودلو درست کردیم خوردیم ♡من دیگه خوابم میاد میرم بخوبم ☆وایسا منم بیام (پرش به صبح) ☆صبح شد از خواب بلند شدم آدرینا هنوز بلند نشده بود ساعت ۱۰ باید میرفتیم شرکت و مدارک رو میدادیم ♡بلند شدم دیدم سابرینا نیست فهنیدم بلند شده ☆سلام ♡سلام کی بلند شدی؟ ☆یکم پیش ♡بیا بریم صبحانه بخوریم بریم ☆باشه بریم ♡رفتیم پایین صبحانه خوردیم برگشتیم ☆خب حاضر بشیم ♡باشه حاضر شدیم که بریم سمت چپ لباسی که آدرینا پوشیده سمت راست مال سابرینا 👆🏻👆🏻👆🏻
☆خب زود اومدیم بیا بریم بلیط کنسرت رو بیگیریم بعد بریم ♡فکر خوبیه بریم رفتیم که بلیط بخریم وقتی رسیدیم دیدیم یه عالمه صف هست ♡یا خدا یک ساعت باید منتظر بمونیم ☆اره ♡چاره ای نداریم ولی ارزششو داره ☆اینو خوب گفتی آدرینا و سابرینا هر چی خل و چل بازی بود تو صف انجام دادن تا زمان زود بگذره بعد یک ساعت بلاخره نوبتشون رسید با هم رفتن تا بلیط هارو بگیرن ♡☆سلام &سلام ☆دو تا بلیط میخواستیم &بفرمایید ♡ممنون آدرینا بلیط ها رو گرفت گذاشت تو جای مخفی کیفش که گم نشه حرکت کردن که برن به سمت شرکت تو راه همه بهشون نگاه میکردن چون دوتاشون عالی بودن بلاخره رسیدن رفتن به سمت آسانسور سوار شدن باید میرفتن طبقه ۱۰ هنوز طبقه ۶ بودن که آسانسور وایساد
♡یا خدا چیشد ☆آسانسور وایساد آدرینا زود زنگ خطر رو زد ولی فایده نداشت ☆تلفن هست زنگ بزن ♡آها راست میگی آدرینا رنگ زد جواب دادن &بله؟ ♡سلام ما تو آسانسور گیر کردیم &طبقه چندمین؟ ♡طبقه ۶ &الان میایم ♡ممنون ☆چیشد؟ ♡گفت الان میایم ☆خب خدا رو شکر ♡آهان در داره باز میشه ☆اره &سلام ☆♡سلام &بیاین بیرون اومدیم بیرون و تشکر کردیم &آسانسور رو درست کردیم میتونین سوار بشین ♡من دیگه به هیچ وج سوار نمیشم ☆منم ♡بیا از پله ها بریم ☆بسم الله بریم بلاخره رسیدیم بالا ♡وای کمرم شکست ☆پاهام درد میکنه ♡تموم شد دیگه ♡میگم من اسم شرکت رو نفهمیدم چی بود تو فهمیدی ☆نه ♡وایسا از رئیس بپرسم ☆باشه &بله ♡سلام رئیس &سلام چیزی شده ♡نه فقط اسم کمپانی چی بود؟ ♡یا حضرت عباس ☆چی شد چی گفت؟

لایک و کامنت یادتون نره❤ خیلی دوستون دارم🥺🤍 منتظر پارت بعدی باشین 💙💜 بای بای👋🏻💚
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالییی
عالیی بید
مرسی عزیزم♥
پارتبعدیووووووو بزاررر
به زودی
عالیهههه مث همیشه بینظیر:)🤍
مرسی عزیزم💜💙
پارته بعدو نزاری میام خونتون میگم ب مامانت این بچت رو اعصابمه بگو بعدیووو بزارهههه
لطفا لطفا لطفا لطفااااا پارته بعد رو بزار🥺🧋
باشه به خاطر تو زود تر میزارم❤
مرسی
🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍
وااااای عالی بود