ممنونم از حمایتای تا الانتون هانیای قشنگ منننن قشنگ هانیای مننن😅💖
گردنبند گرفتم جلوی صورتش شوکه شده بود (افکار ا/ت فک میکردم الان بزنه زیرش اما با دیدن اشک گوشه چشماش داشت گریم در میومد) و بچه ها بگم اسم بابای تهیونگ و ا/ت و جیمین "هیونگ جین" و اسم زنشم ک نامادری ا/ت "جیسو" و اینکه اختلاف سنی زیادی با جیسو داره اقای هیونگ یعنی یه طورایی مجبوری باهاش ازدواج کرده. بریم سر داستان بغلم کرد و با صدای بلند گفت دخترممم منم بغلش کردم و اشکم در اومد اما فعلا نمیتونستم بهش بگم بابا اما بغلش حس خیلی خوبی بهم میداد💜 بعد از نیم ساعت ا/ت با باباش نشسته بودن و داشتن حرف میزدن..
7 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
37 لایک
یه بار و همه اعضا بودن
تو خابم بیهوش بودم بلند شدم همجا تار بود فقط هف نفرو بالا کلم دیدم اومدم بلند شم یکی دستشو آورد سمتم گرفتم و اون فرد اتفاقا جیمین بود🌝🤝🏻🌚دیگه بقیشو حوصله ندارم بگم
جواب چالش رو بدم😂
خب فک کنم خوابش رو دیدم
ولی اگر دیدم بقیه اعضا هم توش بودن
حالا یادم نیس چی دیدم😹💙
و منی ک اصن ندیدم😂
داستانت قشنگه(:
خوشم اومد^^💜
چاگیا امیدوارم توی نوشتنش موفق باشی😹🤍📎
فایتینگ✌🏻💜
مرسی صووییتم💛
این ک تموم شده ولی واسه تابستون ی فیک جدید میخام بنویسم از دستش نده
فکر کن مثلن دوباره سر پارت ۷ اذیت شی😐🙌😂
میشم ب مولا 😑😂😂💔
منم میتونم😂🙌🗿
0
من تاحالا خوابشو ندیدم فک کنم بینمون از من بدبختر نیس نههه؟
تا حالا ندیدیم🙁
منم☺
پارتبعدیروبزارررر
هانی امتحان دارم یکشنبه میزارم😑
عالیییی
لاو یووو😍
جچ:یه بار دیدم تو کنسرتم بعد یهویی جی هوپ و جین و جیمین میپرن پایین جیمین دقیقا پیش من فرود میاد بعد دیگه هیچی گفتم دوست دارم تا اون می خواس بگه پام از پتو خارج شد و بیدار شدم💔💔💔
شتتتتت چ بدددد😢😢
وقتی شانست گنده به روایت تصویر