4 اسلاید صحیح/غلط توسط: ΛYΛ⁝あや انتشار: 3 سال پیش 314 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
پارت چهارم صوییتی امیدوارم دوسش داشته باشین:)
اصلاید صه طبق معمول😂😭
اینو دیدین؟ گاااااااااد یونمینممممممم🥺🥺🥺😭😭😭
داشتم به این فکر میکردم که چرا یهویی رفت که دیدم آقای جانگ با اخم اون سر خیابون ایستاده بود، و داشت با عصبانیت با هوسوک حرف میزد، میخواست بزنتش... بدون اینکه فکرکنم، پریدم وسط خیابون که نذارم بزنتش، نزدیک ماشین بهم بزنه، توجهی به حرفای راننده نکردم و سریعتر از قبل رفتم جلو و خودمو جای هوسوک گذاشتم. دست آقای جانگ با سرعت روی صورتم فرود اومد، از تعجب چشماشون گرد شده بود... صورتمو آوردم بالا و به چشمای آقای جانگ خیره شدم و بلافاصله گفتم:+من بهش گفتم بیاد استاد، ببخشید.. نمیدونستم ناراحت میشین. چرخیدم و با لبخند به هوسوک نگاه کردم هنوز تو شوک بود... +خداحافظ، بازم ببخشید استاد از اونجا دور شدم و به طرف مدرسه رفتم، چون ویراستارینگ نتایج مصاحبه ها هم با خودم بود... جدای از اینکه بازم باید میرفتم یه دبیرستان دیگه.... ***(6 عصر/هوسوک ویو) داشتم ریاضی میخوندم که دوباره یاد اتفاق بعد از مدرسه افتادم... چرا پرید جلوم؟ چرا گفت اون بهم گفته که باهم حرف بزنیم؟ میتونست بزاره بابام منو بزنه چون بهش گفته بودم بیاد توی پارک.... باید باهاش حرف بزنم... (فردا صبح/یانگ سو ویو) دیشب توی کتابخونه خوابم برد، از صبح هم یوری داره سرم غر میزنه که مامان و باباش نگران شدن... منم با جوابایی مثل: «چیکار کنم خب» و «حالا که چیزی نشده» سر و تهشو هم می آوردم... بعد از زنگ اول که جغرافیا داشتیم دوباره رفتم کتابخونه که به بقیه کارا برسم، چشممو به صفحه لب تاپ دوخته بودم و بی وقفه تایپ میکردم، تا حدی که اصلا متوجه کسی که جلوم نشسته بود نشدم تا اینکه به اسم اصلیم صدام کرد: -والنتینا +هوم؟.... اوه هوسوک تویی؟ چیزی شده؟ -چرا پریدی جلوم؟ چرا به بابام گفتی خودت منو بردی پارک؟ +چیزی شده؟ استاد جانگ چیزی ازت پرسیده؟ -جوابمو ندادی...بعدم نه، بابام چیزی نگفته، سوالای خودمن +میخواستم نزنتت خب... -حقم بود بزنتم +چرا؟ مگه من کی ام؟ منم یه دانش آموز ساده مثل تو ام، حق نداریم حرف بزنیم؟ -چرا خب....ولی...تو یجورایی معروفی +ها؟! معروف؟ بیخیال...همه ی مدرسه ها یه خبرنگار مثل من دارن مگه نه؟ اونا هم معروفن -آره خب....مزاحمت نمیشم فعـــــ... +بمون...الان کارم تموم میشه باهم بریم -باشه..... (وقت ناهار/یانگ سو ویو) ناهارمو که گرفتم یه نگاهی به دور و بر انداختم، هوسوک رو دیدم... البته تنها نه.... سی وانگ.... پوزخندی زدم و رفتم سمتشون، سینی غذا رو کوبوندم روی میز.... البته جوری که فقط توجه سی وانگ جلب بشه..... +بازم تو....نمیخوای بیخیال یکی که اصلا کاریت نداره بشی؟ -به به، شاهزاده خانوم....نمیگی قلبم نمیتونه اینقد گنگ و خوشگل بودنتو تحمل کنه؟ دستشو سمت صورتم آورد که مچشو گرفتم و پیچوندم، سرمو نزدیک گوشش بردم و آروم نجوا کردم: +یدفه دیگه سمت این میز ببینمت همه چیزو به خانم مدیر میگم -با...با...باشه دستشو ول کردم، هوف کوچولویی کشیدم و سینی رو ی خورده اونطرف تر از مال هوسوک گذاشتم و نشستم، کیمچی..... کیمچی ترب.... دوسش داشتم، مخصوصا با برنج.... نگاه هوسوک رو روی خودم حس میکردم سرمو برگردوندم.....
امیدوارم خوب بوده باشه:) لاب یو😊💖
4 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
19 لایک
فالویی. بفالو😊🌹
ممنون میشم به تست آخرم سر بزنی و اگه خوشت اومد لایک کنی🥺🍓
|:💜🔮فالوم کنید بک میدم|:💜🔮
|:💜🔮فالوم کنید بک میدم|:💜🔮
|:💜🔮فالوم کنید بک میدم|:💜🔮
|:💜🔮فالوم کنید بک میدم|:💜🔮
بده خو
دادم
400 تایی ام کنین🥺🍍
👉🏻400 تایی ام کنین🥺🍍
👉🏻400 تایی ام کنین🥺🍍
400تایی ام کنین🥺🍍
👉🏻400تایی ام کنین🥺🍍
👉🏻400 تایی ام کنین🥺🍍
👉🏻400 تایی ام کنین🥺🍍
تستت لایک شد🫧🥺
پینم میکنی؟🙊💓
بده داش
عالی
مرسی لاو:)
عالیی
پارت بعدی
مرسی لاوم
چشم:)
آفرین
قشنگ بود و در کنار بدرد بخور
اگه دوس داری صدد مغزت رو بسنجی به پروفم سر بزن