داستان اولین دیدار 🤍پارت ۴

♥♥💜💜

دیدم یه سوسک دیده ☆چیشده ♡مگه نمیبینی سوسک دیدم بیا کمکم کن بیام اینور ☆چی میگی من خودم میترسم ♡وای پس من چیکار کنم ☆یه کاری کنیم چمدون هارو بده من ♡بیا ☆خب حالا از روش بپر بیا اینور ♡ای خدا عجب گیری کردم ☆زود باش دیگه ♡باشه بسم الله الرحمن الرحیم آییی چی شد رو سوسک افتادم مگه نه ولی نه فک کنم روی یه چیز بزرگی افتادم ☆دیوونه چشاتو باز کن رو من افتادی پاشو مثل لواشک شدم ♡وا تویی ☆بله بلند شو ♡پاشو بریم بالا ☆آخ من کمرم شکست نمیتونم دیگه برم بالا ♡پاشو ببینم شبو که نمیخوای اینجا بخوابی رفتیم بالا تو اتاق رفتیم اول آدرینا رفت حموم و دوباره شروع کرد آهنگ خوندن

☆بسه گوشام درد گرفت الان کر میشم تو میخوای خسارت بدی ♡چشه از تو که بهتر میخونم ☆اره جون عمت ♡غر نزن من اومدم بیرون بیا برو ☆برو چمدونت رو خالی کن ♡رفتم وسایلم رو بیرون آوردم سابرینا هم اومد ☆میگم فردا میریم شرکتی که رئیس گفت مدارک رو تحویل بدیم؟ ♡اره ☆واقعا نمیدونم چرا به خاطر چند تا مدارک اومدیم کره ♡اره ولی تهیونگ و جیمین و کوک رو دیدیم ☆اره این خیلی خوب شد ولی داشتیم میمردیم ♡من که همون لحظه تنگی نفس گرفتم میگم بریم بیرون ☆اره خیلی خوب میشه منم حوصلم سر رفته ♡بریم حاضر بشیم حاضر شدیم و رفتیم بیرون ☆کجا بریم ♡بریم سینما فیلم ترسناک ببینیم ☆وای اره بریم ببینیم رفتیم سینما سابرینا رفت نشست منم رفتم پفیلا بخرم

پفیلا رو خریدم داشتم میرفتم تو رفتم پیش سابرینا بشینم دستمو گذاشتم رو شونش بلند جیغ کشید ♡چیه چرا جیغ میکشی ☆ترسیدم ♡هنوز فیلم شروع نشده از چی ترسیدی ☆یهو دستتو میزاری رو شونم ترسیدم خب ♡باشه فیلم شروع شد یکمی از فیلم رو دیده بودیم یهو سابرینا دستمو چنگ زد ♡آیی چرا دستمو چنگ میزنی مثل گربه ☆وای ببخشید هیجان زده شدم ♡ولی فیلم زیاد ترسناک نیست ☆کجاش ترسناک نیست یه ساعته دارم زهره ترک میشم ♡اره یه ساعتم هست داری دست منو مثل گربه چنگ میزنی ☆چیکار کنم دست خودم نیست ♡چی بگم ☆آخ آدرینا ♡باز چی شد ☆هیچی این صحنه رو دیدم ترسیدم

♡آهان فیلم تموم شد پاشو بریم ☆آخیش من دیگه نمیام فیلم ترسناک الان شبو نمیتونم بخوابم ♡مثلا از چیه این فیلم ترسیدی ☆اون جادوگره ♡من دیگه با تو نمیام فیلم ترسناک ببینم ☆منم از خدامه نمیام ♡باشه دیگه پاشو بریم ☆اره بریم ☆وای چقد مونده برسیم ♡کم مونده چه زود خسته میشی راستی واسه کنسرت بی تی اس بلیط بگیرم ☆اره فردا حتما باید بریم بگیریم راستی با خودمون باید آب قند هم ببریم ♡اره آب قند و صد در صد باید ببریم ☆میگم اون جادوگره که واقعی نیست؟ ♡معلومه واقعی نیست اون فقط یه فیلم بود الان تا یک ماه میخوای این سوال رو از من بپرسی ☆چیکار کنم میترسم وایسا من بند کفشمو ببندم ♡باشه آروم میرم ببند بیا ☆بسم الله الرحمن الرحیم آدرینااااااااا ♡یا خدا چیشد

لایک و کامنت یادتون نره🥺❤ منتظر پارت بعدی باشین 👋🏻👋🏻 بای بای❤❤💜💜