ادامه داستان. ...
حاله ای ابی رنگ دورش را گرفت از چشمات محافظت می کنم ... نمیزارم ... نمیزارم ...نمیزارم دوباره چشمات گریون بششششششششه شیل دستش را به زمین زد و خودش را بلند کرد و پایش را به پای کوین زد . در همان لحظه کوین پرش بلند ی کرد اما شیل دوباره خودش را درست کرد و بیشتر از کوین پرید یک ضربه به شانه ی کوین زد که باعث افتادن و خم شدن کوین شد و درحالی که کوین شانه اش گرفته بود شیل شمشیرش را روی گردن کوین گذاشت و کفت: - بازی دیگه تموم شد . بعد سرش را چرخاند که انیکا را که دوان دوان سمتش می امد دید: - بانو ! چیکار ... که انیکا خودش را در اغوش شیل انداخت با چشمانی گریان: - سنسیییییییییییییییییییییییییییییییییییییی قطره اشکی از چشمان شیل سرازیر شد و او (شیل) دستانش را دور انیکا حلقه کرد و لحضاتی همانگونه ماندند . انیتا به کنار کوین امد که در حال دیدن انها بود : - پس شکست خوردی اره ؟ - اهم درسته ... نمیشه کارش کرد مگه نه ؟
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
4 لایک
ادامهبدهخیلیییییخوببودآفرین👏👏👏
بعدیروزودبزاراگهداستانوولکنیونزاریمیاممیکشمتها
یادتبمونهاینو
ولطفابهداستانمنمسربزن
عالی بود
لطفاً کاری کن دو تا خواهر به هم برسند یعنی بقیه بفهمند که آنیتا پرنسس هست و لطفا کاری کن که شیل و آنیتا همیشه با هم باشند یعنی با هم ازدواج کنن
عزیزم اون دختری که نمیدونن پرنسس انیکاست . دختری که با شیله انیکاست . انیتا خواهر دوقلو ی انیکاست . اشتباه گرفتیشون😅😅
تورو خدا ادامه بده من خیلی رمانت رو دوست دارم💜💛
دوست عزیز این چه کاریه مثل ادم ادامه بده خیلی دوست دارم رمانت رو
ببخشید وقتی می خواستم رمانو ول کنم 3 تا رو تقریبا با هم گذاشتم بخواطر همین تو همشون گفتم . حتما ادامه میدم