رمان❤مارپیچ عشق💙پارت ۱۲😍

سلااااامممممم ببخشید دیر شد اما تا دیروزم بازدید ها کامل نبود کم بازدید میشه🥴 بررریم در این قسمت کلویی هرستون رو در میاره

🖤بانوی من ساعت ه‍شت و نیمه من راه میافتم 💖نمیدونستم قراره قبول کنی🤧 🖤نمیخوام کلویی ناراحت بشه ع*ز*ی*ز*م خدافظ 💖بای🙄 .....

ساعت نه ............. 💛سلاااااممممم کتکنز😄😄😄😄 🖤سلام و ابنکه رو من اسم نزاااار 💛باشه پیشی خوبه؟؟ 🖤نه🙄(ولی اگه لیدی بهش بگه ذوق میکنه والا). 💛اممم پیشی کوچولو؟؟؟؟ 🖤کلویی بیا بریم بشینیم....... (بچه ها کت ح*س*ی به کلویی نداره ولی وقتی یه د*خ*ت*ر. ع*ا*ش*ق*ت بشه واقعا درک سخته به هر حال خودتون درکش کنید+

💛چی میخوری پیشی جونم؟؟؟ 🖤امم هرچی تو بگی 💛😍😍😍 سوشی🍣 🖤🥴🥴🥴 💛وای عالیه خوشمزستـ.... تو چرا نمیخوری؟؟؟؟؟ 🖤اممممم میخورم الان....«چی کار کنم؟» رررررررررررررررررررررررریننننننننگگگگگگ 💛کیه🙄 🖤امممم مرینت... تماااااااس.................................... 💖الو؟ 🖤سلام 💖سلام ع*ش*ق*م کجایی 🖤امممم رستورانم دیگه 💖اییییش کی میای 🖤یه ربع دیگه 💖زود بیا😭😭😭😭😭 (کت پشت تلفن نمیتونه با مری راحت حرف بزنه کلویی اونجاس وگرنه انقد ق*ر*ب*و*ن صدقه اش میرفتااا)

از زبان مری: داشتم با کت حرف میزدم که یه صدای وحشتناک اومددددد ..... جیغ کشیدم... 💖جیییییغغغغغغغغغغ 🖤📖 سریع رفتم بیرون و گفتم مرینت؟؟؟ حالت خوبه مررررررینت ❤بله خوبم بع لطف تو.... که دیر میای 🖤چرا تبدیل شدی؟؟؟ ❤شروررررر کمکککککککککک حیغغغغغغغغغغ 🖤بانوی من😥😥😥

🖤من باید برم کلویی. 💛چچچچی 🖤شرمنده بای 💛🙄بای .......... 🖤📖رفتم اونجا و دیدممممم بانوم غ*ش کرده..... 🖤بااااااانوی من...و رفتم ب*غ*ل*ش کردم کاش پیشش بودمداشتم اشک میریختم و بردمش بیمارستلن...

در بیمارستان........ علامت دکتر👨🏻‍⚕ 🖤اقای دکتر حالش خوبه😥😥😥😥 👨🏻‍⚕اممم خب اره اما باید بهش دارو بدیم اما.... 🖤اما چی؟؟؟؟؟ 👨🏻‍⚕یکم حالش خوب نیست یعنی تقریبا بیهوشه و اروم نیست و ترسیده و ............... 🖤کاری از من برنمیاد؟؟؟ 👨🏻‍⚕امممم اون به شما ع*ل*ا*ق*ه داره؟؟؟؟ 🖤بله چطور؟؟؟؟ 👨🏻‍⚕😊پس میشه کاریش کرد بیاید لطفا... ....... 🖤چیکار کنم😭😭😭 👨🏻‍⚕کاری که دوست داره باهاش کنید 🖤📖شوکه شدمو رفتم از روی تخت ب*ل*ن*د*ش کردمو رو تخت نشستمو تو ب*غ*ل*م گذاشتمش و در کمال تعجبببب اروم بود 👨🏻‍⚕📖دارو هاشو دادم و مرخصش کردم چون به هوش لومد.

❤📖وسیله اکوماتیز رو شکستم و اکوما رو گرفتم اما میراکلس لیدی باگ رو گفتم ولی قباش یه تیر بهم اصابت کرد و بیهوش شدم........ انگار یه جای راحت بودم چشمامو باز کردم و دیدم تو ب*غ*ل کت هستم شوکه بوذم 🖤😊حالت خوبه ع*ش*ق* زندگیم؟؟؟+😘کردن گونه اش.... 📖❤گریم گرفته بود سفت ب*غ*ل*ش کردم و اونم با مهربونی منو تو ب*غ*ل*ش جا داد(لیدی نواری ها بیااان)

خب کیووووووتام مدارس باز شده و دارم میپوکم....... اما هب همه سعیم رو میکنم براتون زود زود پارت بزارم برای پارت بعد شرایط نمیزارم چون فردا مدرسه دارم و راهم دوره و خلاصه...... فردا نه پس فردامنتظر پارت بعد باشین.....😘😘😘😘😘😘😘💚😘💚💚😘 راستی یه تست میسازم که تا اون موقع با اون سرگرم شید.... زود میزارم پارت دیگع روووو بلایکین هاااا و بکامنتین😘😘😘😘 بابای