سلااااام. چطورید؟🥰🥰🥰🥰 من اومدم با پارت بعد. بخونید و لذت ببرید.😅💚
در سفینه باز شد و یه عالمه آدم فضایی داشتن ازش میومدن بیرون.😳😱
جمعیتشون خیلی خیلی زیاد بود! من رفتم بقیه رو بیدار کردم و اونا رو هم آوردم پیش پنجره؛ ولی وقتی که اومدیم نه هری بود نه آدم فضایی ها!!؟😐😮😮😮 رایان در حال کشیدن خمیازه، و با لحن خواب آلود گفت:《اوه الکس ! چه اتفاقی افتاده؟🥱🥱》
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
4 لایک
داستانت عالیه فقط یه مشکلی داره که همه عین چی باور می کنند
البته این نظر منه ها ولی سعی کن داستانت رو پیچیده تر کنی و بیشتر توی جزئیات بری تا قشنگ تر بشه
ولی بازم عالی بود
وای شانا رو میبینم یاد خودم میوفتم😂😍😆
خیلی عالی بود زود بعدی رو بزار😍💙
آره منم یاد تو میوفتم.☺💛
مرسیییی داستان تو هم عالیه.💙💙
عالییییی بوود 💚💚💚
منتظر بعدی هستم☺
تنک یو.💕 داستان تو هم عالیههههه.😘💙
خیییلی باحال بود
اقای کینگ خیلی باحاله🤩ط
مرسییییی.😁💙
آره خیلی مهربونه.😘💕
وای چه عالییییی بود این پارت😻💛
ادامه بده😁💚
مرسی ممنوننن.😘💙 آره ادامه میدم.🙂 داستان تو هم عالیه.💚💚
اولین نطر و اولین لایک.
عالیییییی بود.من خودم عاشق فضا هستم
مرسیییییی.😄💙
منم عاشششق فضام.😉