
حرفام زیاد بود اینجا نمیشه گذاشتش صفحه اول رو براتون پر حرفی کردم😂

سوپرااااایز سلاممم چطورید بچه های من؟حالتون چطوره؟عیدتون با تاخیر مبارک طی تصمیماتی و اصرار شماها تو شاد واقعا انقد پیام فرستادید که تصمیم گرفتم براتون ی چند پارتی بزارم که یکم دلتنگیتون برطرف شه زمان اپش اصلااا معلوم نیست هرزمان که ادامش به ذهنم برسه و امادگی نوشتنشو داشته باشم مینویسم و براتون میزارم خلاصه که فقط کمی نوشتم تا بیینم اصلا هستید یانه ولی واقعا خیلی وقت بود نیومده بودم یهو با حدود 300 تا نوتیف رو به رو شدم بعد اینکهه بعد از مدت ها اومدم پس حمایت یادتون نره دوستتون دارم💜*بیول
با پیامی که از طرف فرد گرفت خودشو پرت کرد روی سیستمش تا جواب اون فرد گستاخ رو بده.اون پیش خودش چی فکر کرده بود؟ که میتونه اطلاعات هکر بزرگی مثل اون رو بفهمه؟ اون در مقابل پسر فقط یه جوجه هکر بود! پیام دختر رو باز کرد _هی شوگا بیا یه کاری کنیم! +من هیچ کاری با تو ندارم! _فکر کنم باید یکم از اعتماد به نفستو کم کنی.میدونی که اخر اطلاعاتتو کش میرم و اینم میدونی که بدترین اتفاق برای یک هکر لو رفتن اطلاعاتشه! +بلوف زدن کار اسونیه _خیلی خب..میبینیم! پسر خودشو روی صندلیش رها کرد و کمی از قهوش نوشید..پوزخندی روی لبش نشست اون اگه همه ی تلاشش رو هم میکرد واقعا میتونست به اطلاعات یونگی دست پیدا کنه؟ نه این امکان پذیر نبود!! بازهم پیامی از طرف کاربر y109.یونگی پیام رو باز کرد _امروز کراشمو بعد از سال ها دیدم و فکر میکنم هنوزم همونقدر روش کراشم به نظرت باید چکار کنم تا بتونم قلبشو بدزدم؟ یونگی تک خنده ای کرد. اون پیش خودش چی فکر میکرد؟+چرا فکر میکنی کمکت میکنم؟ _هی فکر نمیکنم انقدر هم بی رحم باشی! +اشتباه فکر میکنی. کراش تو هیچ دخلی به من نداره و صفحه ی چتش رو بست و وارد اشپزخونه ی نه چندان تمیزش شد در تمام روز به لطف کاری که داشت به جز غذای فوری نمیتونست چیزی بخوره و خب..این اصلا خوب نبود چون پسر حتی وقت و حوصله ی جمع کردن اونارو هم از خونش نداشت. با باز کردن کابینتش به این پی برد که حتی غذاهای فوریش تمومش شدن پس تصمیم گرفت هم کمی قدم بزنه و برای خودش غذا بخره تا بتونه زنده بمونه اون خیلی وقت بود زندگیش به همین روال میگذشت و هیچ لذتی از زندگی خسته کنندش نمیبرد!
دستاهاشو داخل جیبش کرد و کلاه کپ مشکیشو پایین تر اورد..قدم های کوتاه و بلندی برمیداشت تا به نزدیکترین فروشگاه به خونش برسه با رسیدن به جلوی در فروشگاه نفس عمیقی کشید و وارد شد چند بسته نودل و موادی که نیاز داشت رو خرید و همراه با غذاهای همیشگیش از فروشگاه خارج شد با احساس خیسی که روی دستش کرد متوجه شد بارون شروع به باریدن کرده نگاهش رو به اسمون داد..به اون سیاهی بزرگی که داشت قطره های بارون رو روی شهر میریخت..اسمون هم ناخوانا بود درست مثل خودش اون سیاهی فقط موقعی شروع کرده بود به باریدن که یونگی بعد از یک ماه تصمیم گرفته بود به بیرون بیاد؟هوفی کشید و تصمیم گرفت به ایستگاه اتوبوس که اون طرف خیابون بود بره و کمی اونجا منتظر بمونه تا شاید بارون بند بیاد هرچند براش بد هم نبود به هرحال بعد از مدتی از خونه زده بود بیرون و هوای بیرون میتونست کمی روحیشو عوض کنه روی یکی از صندلی های ایستگاه نشست و سنگ ریزه های زیر پاش رو به بازی گرفت با نفس نفس زدن کسی کنارش زیرچشمی نگاهی به فرد انداخت مثل اینکه برای خیس نشدنش دویده بود تا به اینجا برسه با صدای دختر که با تعجب صداش میزد سرشو بالا گرفت _یونگی شی؟ خودتی؟
برید تا اخرش فقط همینقدر نوشتم😂
بیول خیلی دوستتون داره هااا
مرسی از بعضیاتون که هنوزم هستید و میاید حالمو میپرسید💜
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
اخخخخخ اینم درست مث داستانهای دیگت عالیهههه
راستی رمان عشق مافیایی چرا نمیاره هااااا من داشتم میخوندم که زد خطای 404 من مرگگگ تولوخدا ببین چرا نمیاره
عشق مافیایی کلا پاک شد😂
من میخواممممششششش آخخخ قلبم نمی تونی کاری کنی
بهههه ریپلای زنتون اومد *نمد یادتون یا نه ولی یه مدت همش من ریپلای میزدم
به هرحال 👩🦯هروقت تونستی ادامه اش بده
فایتینگ🙂🫂
عه وا آخی میدونی چی خوبه بعد چن ماه برگردی تستچی ببینی نویسنده مورد علاقت رمان جدید نوشتهههه
ذوخخخخخخ
*قهوه خوردن
اصلا یه حس فوق العاده میاد ابژی مونتها این ممد دیه اون ممد قبل نمیشه اره 👩🦯☕
*چیزی ندلشتن بخورن
عالی اصن
😂💜
فوقالعاده بودددددد 🥺❤
💜
میونگی دلش واست یذره شده بود آخههه خب 🍥
منم همینطور عزیزم😂💜
Love you 💜💕
اونی ژون من خوبی ؟؟؟ 🫀🍫
تو خوبی؟
خوبم مرسی
عرررررر من دیر دیدم وایییییییی اونیییییییییییییییییی سلاااااااااااااممممممممممممممممممممم 😻🍓
با اینکه دیره ولی عاللیی بود بیولی:))
💜💜
الان من بیییییییییییی نهاااااایتتت خوشحاااالممممم😆😆😆🥳
هووورااااااا🎉😆😆😆
عالیییی بعدیییی
💜