مرد شوکه میشه سعی میکنه تمرکز کنه جلوی بچه زانو میزنه و بهش میگه این چیه داری مینویسی عزیزم یاسمین میگه این داستان زندگیم تا الانه ببین چقدر بده بچه با یک لبخند در.د.نا.ک ادامه میده تجربه هام ازارم میدن اینکه نمیتونم یک روز اروم باشم ازارم میده
اون مرد دستشو به پشت کمرش میرسونه و نوازشش میکنه یاسمین یهو شوکه میشه و میگه ببخشید که با حرفام سرتونو به درد اوردم باید برم خداحافظ اما مرد راضی نمیشه جلوی رفتنشو میگیره و ازش میخواد پیش خودش بمونه
یاسمین ناگهان خوشحال میشه و میپرسه واقعا ؟؟؟؟(علامت نویسنده+)(علامت یاسمین_)
+بله واقعا بیا پیش من زندگی کن بهترین زندگی رو برات میسازم
_اما والدینم چی
+مگه خونواده داری ؟
یاسمین داستانو براش توضیح میده
مرد شرمسار بهش میگه نیازی نیست بیا خونه خودم بعدا بهشون خبر میدم _اخه کی میخوای بگی؟+نگران نباش سر وقتش 😉
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
20 لایک
عالی
ممنون
اومد
عالی پارت بعد
وایسا یعنی به دکتر زنگ میزنه تا.....
بچهه ی بیچاره
💔
من هیچی از اسلاید آهر متوجه نشدم ولی در کل خیلی خوبه
بیا نا شناسم برات توضیح میدم
😔💔من طاقت شو ندارمممم بعدی رو بزار
فردا حتما میزارم
😔💔
اومد
منتشر کردم.
هعی.. چه بد 💔
منم بودم فر
یب میخوردم... منی که فکر کردم واقعا کمکش میکنه.
الان میام ناشناست
اره کش اینکارو میکرد ولی به جاش میخواد ازش استفاده کنه
اومدم ناشناس
و منم چند دقیقه قبل جوابتو دادم
آها ممنونم