هلوووو :) بچه ها من اولین داستانمه که دارم میزارم راجع به قصه ی یک دختر و جیمین شی 🐥 عزیزمه 😊😁 ، یه کم طولانی و رمان طوره ، اولش یه کم شاه و برگ داره ، قول بدین خسته نشین و همراهم بمونید مرسی ازتون ❤️❤️ حتما فیدبک بدین که من ببینم ادامه بدم یا نه 😉😘
از بچگی دوست داشتم لباس فارغ التحصیلی به پوشم ، همیشه ذوق داشتم که خوشگل و مرتب مدرک ربان زدمو دستم بگیرم و کلاهمو سرم کنم و چیک ... چیک ... عکسارو قاب کنم و خلاصه کلی رویا پردازی براش داشتم .
اما زمان گذشت و گذشت ، خیلی چیزا تغییر کرد ، روحیاتم حال و هوام . دیگه هر چیزی به راحتی خوشحالم نمیکرد دیگه رویا پردازی نمیکردم و برا آینده نقشه نمیکشدم .
اون موقع که انتخاب رشته داشتم با خودم گفتم شاید زندگی برات جذابیتی نداشته باشه ولی بیا کاری کن با رشته ات حال کنی و کل عمرت بتونی باهاش لذت ببری
تو دانشگاه گرافیک و تدوین رو شروع کردم . البته آدمی هم نبودم که با همینا راضی بشه برا همین جداگانه یه چیزای دیگه ای هم کار کردم مثل عکاسی حرفه ای و نقاشی ...
این کارا یه کم حالمو بهتر کرده بود ولی هنوز اون شوق برنگشته بود بهم هنوز نشده بودم همون بچه های که آرزوی لباس فارق التحصیلی رو داشت
ولی ...
15 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
38 لایک
خیلی خوب بود گلم
پارت بعدیییییییی لطفا
خدارو شکر مرسی 😊
این بهترین تصوره از نظره اینکه یه جاسوس مجازیمو از گروه بی تی اس و اکسو مواظبت میکنم و وقت خوندن تصورهاو رمان هارو ندارم ولی این اولین تصوریه که تا آخرش میخونم حتما پارت بعدیش بزار
اه واقا خخخ باحال بید
چه جالب
خدارو شکر که خوشتون اومد 😊
هم رفت جزو علاقه مندی ها،هم لایک کردم و اینم که کامنت.فک نکنم چیزی مونده باشه🤔آها.عالیییییییییییییییییییییییییییییییییییییی و اینکه بعدییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
عاشقتم که 🥺💜
انشاالله میزارم حتما