8 اسلاید چند گزینه ای توسط: N.H.F انتشار: 4 سال پیش 129 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سلام به همگی من نیلوفر هستم ۱۳ ساله و این اولین تست من هست و در آخر چالش داریم
دوباره به آبشار جاذبه برمی گردیم...
دیپر و میبل با وجود اینکه بزرگ شدن هنوز به کشف راز های آبشار جاذبه علاقه دارن 👹👾
میبل :چرا اینجا آنتن نمی ده نمی تونم به کندی و گراندا زنگ بزنم اه 😡دیپر:۲ دقیقه دندون رو جیگر بزار الان میرسیم برو پیشون خب؟😑میبل :خب باشه 😑😐اونجا رو ایستگاه آبشار جاذبه بقیه هم اونجان.هورا 😆
دیپر :سلام بچه ها نمی دونین چقدر دلم براتون تنگ شده بود هر روز میبل تو دفترچه خاطراتش مینوشت چقدر دلم برای آبشار جاذبه تنگ شده😩😢فورد:سلام دیپر من و استن تقریبا کل اقیانوس آرام رو دور زدیم استن هم دیگه نمی خواد آب دریا رو ببینه 😂😁😂استن :اگه یه ماهی دیگه ببینم خفش میکنم😠😡وندی:سلام رفقا وقتی رفتین آبشار جاذبه خیلی کسل کننده شد 😴😴گوشی وندی:یک پیام جدید دارید از راوی 😯💌وندی:دیوانه شدم از دست این راوی😣سوز:سلام بچه ها!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!(به دستور سرکار خانم میبل 😂😂)
استن :سوزی با معما کده چی کار کردی؟😉سوز:هیچ تغییری نکرده آقای پاینز 😊فقط از وقتی رفتین دیگه هیجان نداره 😩استن:الان درستش میکنم 😎بعد پرید جلوی توریست ها و کلی لاف زد و سر همه رو شیره مالید😝دیپر :عمو اسی هیچ تغییری نکرده😄فورد :حداقل تو سفر یکم جدی تر بود 😏
دیپر و میبل رفتن بخوابن 🌃
خواب میبل:یه درخت صورتی که بهش عروسک وصل بود(همون عروسکی که توی فصل ۲ قسمت ۱۸ بود)گفت:من یه درخت پشمالوم با میوه های آلبالو (چه آهنگ مسخره ای 👎😑)میبل تو خواب:وای باتلاق شکر خام 😍 و بعد میبل خانم مثل چی پرید تو باتلاق😳میبل:هیشکی منو بیدار نکنه😆😆(اما در واقعیت داشت پتوشو میخورد 😂😅
خواب دیپر:۲۰ تا ۳۰ جورنال کنار دیپر بود و یهو همشون غیب شدن...
یه دختر که کل لباس هاش آبی و بنفش و صورتی بود و توی کف دستش تتوی بیل سایفر داشت ظاهر شد.دختر:دیپر خوب بهم گوش کن اینایی که بهت می گم واقعین و بعد از اینکه بیدار شدی به عموت بگو اینکه...دیپر:از کجا بدونم بیل نیستی ؟دختر:اگه بیل بودم باید به شکل بیل در میومدم حالا بیخیال داره صبح میشه وقت کمه صبح که بیدار شی زیر بالشت جورنال منو پیدا می کنی تو صفحه آخر نوشتم من کجام بیا پیشم آها راستی این جورنال رو هم به عموت نشون بده و با هم بیان هر چند خودش یه اطلاعاتی درباره ام داره خداحافظ...و دیپر بیدار شد
دیپر از خواب بیدار شد و دید میبل خوابه سریع جورنال رو برداشت و رفت زیر زمین پیش فورد.دیپر:عمو فورد دیشب یه چیزی دیدم که باورتون نمی شه 😨فورد:الان میام دیپر بیا کمک 😬فورد داشت یه ماهی الکترونیکی که تو اقیانوس آرام گرفته بود رو می گذاشت تو قوطی 🐠🐟فورد :در اون قوطی بی صاحاب رو وا کن.😵دیپر:بازش کردم.فورد ماهی رو انداخت تو قوطی و درش رو بست ولی ماهی یه جریان الکتریسیته از خودش داد که کل اتاق فورد آهنربایی شد😱دیپر:عمو فورد الان کل زیر زمین می پوکه 😲فورد:پس بریم طبقه ۲ 🅿فورد دیپر رفتن به سمت آسانسور و رفتن پایین 👇فورد:چی شده دیپر؟دیپر:دیشب یکی امد تو خوابم و این جورنال رو بهم داد و گفت که بریم پیشش اما دقیق نمی دونم بیل هست یا نه ولی تو دستش تتوی بیل رو داشت 😐فورد:ببین دیپر اون دختر اسمش آتنا هست اونیم که تو دستش هست خالکوبی نیست یه علامت هست که نشون می ده من پیرو بیل هستم تو اون بهم کمک کرد تا جورنال ۴ رو بنویسم 😏دیپر:یعنی خطرناک نیست؟فورد:نه تا اونجایی که من میدونم😊دیپر:خب تو صفحه آخر نوشته کجاست صبر کن ببینم این دیگه چی وردیه؟😳فورد :بده ببینم بزار بخونم داره کم کم عجیب میشه داره دیگه نا پدید میشه اهل اینجا نیستم از بعد دیگه امدم داره کم کم عجیب میشه داره دیگه ناپدید میشههههه(همون آهنگ تیتراژ استار علیه نیرو های شیطانی)بعد یه چوب دستی (همون چوب دستی استار)و یه قیچی(همون قیچی ابعاد استار) به وجود امد😨لازم شد یه صحبتی با آتنا داشته باشیم 😶چوب دستی و قیچی رو برداشت و با جورنال راه افتادن...
فورد و دیپر باظرف جایی که نقشه نشون میداد رفتن 🚶دیپر:عمو فورد وقتی رفتیم پیش اون می خواین چی کار کنین؟فورد:فکر کنم اولین چیزی که بپرسم اینه که ... هی اون در هست یا بوته؟دیپر :آره رسیدیم اینجا نوشته کلید در مثل برگ نارنجی هست 🍂فورد کلید رو برداشت و در رو باز کرد و پایین رفت ولی تا رسیدن اونجا یه پرتال به یه بعد دیگه دیدن و اتاق خالی بود 🌎فورد:دیپر بیا بریم الانه که بقیه بیدار شن بگن کله سحر کجا رفتین 😒دیپر و فورد به اون پرتال رفتن و دیدن آتنا رو یه نیمکت نشسته و داره یه ورد میخونه 😱وقتی خوندن ورد تموم شدیه توفان آبی گرفت و آتنا با قدرت دستاش از خودش محافظت کرد 👐ناشناس:کمک!!😲آتنا:وای نه 😨آتنا سعی کرد بره تو اون گرد باد ولی از اون پرت شد بیرون ⚡آتنا:من باید...آخ نه دوباره نهههه!!!!!خالکوبی بیل داشت آتش می گرفت و صدای خنده بیل امد 😈بیل:من بالاخره میام تسلیم شو 😈آتنا:عمرا کله مثلثی که زندگیم رو خراب کردی 😠و بهش مشت زد 👊آتنا:باید همون موقع که وقت داشتم تو رو از بین میبردم و ویل رو آزاد میکردم 😣بیل:این فقط یه پرتاله من میام و اون ترسو پیش من میمونه😈و بیل رفت.آتنا ای وای من باید...و فورد اون رو با یه اصلحه بیهوش کرد....
پایان💕❤💝ببخشید جای حساس تموم کردم 😅کامنت یادتون نره 😍😍
چالش:بگین تو آبشار جاذبه چه شکلی میشین با چه خصوصیاتی؟بای 😍
8 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
7 لایک
عالی بود آجی 😍😍
ج.چ:من که مثل همیشه یه دختر با شاخ و دم و بال های بزرگ و دو رنگ ☺️😂😂😂
روش کراش زدم 😂😍💗
ممنون منم رو پروفایلت کراش زدم 😂😍
😂😂
عالی بود محشره
مرسی
جالب بود
نمیدونم
ممنون
نمیدونم
عیب نداره ممنون که خوندی