🖤Death grief 1🖤

«🖤شروع داستان جدید🖤»:از زبان دخترکفشدوزکی:ارباب شرارت گفت: مردم پاریس دخترکفشدوزکی به شما قول داد که ازتون محافظت کنه ولی به قولش عمل نکرد الان تمام معجزه گر ها دست منه من کابوس پاریس میشم ولی اگر معجزه گر ها ب کفشدوزک و گربه رو بیارید دست از سرتون برمیدارم گفتم:شکست خوردم😭😭😭که گربه سیاه اومد گفت:شکستش می‌دیم گفتم:چرا هنوز بهم اعتماد داری هر وقت خواستی کمک کنی نذاشتم هر حرفی گفتی من گوش ندادم من بدترین نگهبان معجزه گر ها هستم😭😭😭دستش رو به سمت دراز کرد گفت:بانوی من🙂 گربه سیاه ب‌غ‌ل‌م کرد و گفت: شکستش می‌دیم🙂با بغض گفتم:من..و تو؟گفت:باهام و من همیشه پیشتم بعد تمام مردم پاریس با هم گفتن: کفشدوزک کفشدوزک کفشدوزک بعد از گربه سیاه ج‌دا شدم گفت: میبینی همه طرف تو هست 🙃و منم طرف تو هستم«نویسنده:فکر نکنم اینارو گفته باشن ولی خب من. اینا رو نوشتم😁»

از زبان گربه سیاه: گفتم:آماده ای بانوی من گفت:آره آماده🥺حمله کردیم با پنجه ی برنده سپرش رو نابود کردم از زبان دخترکفشدوزکی:تا کاری انجام نداده در حال گرفتن آکوما ها گفتم: شکستت می‌دیم ما چیزی دارم که تو نداری😠بعد پروانه ها رو آزاد کردم قبل از اینکه برم خونه به گربه سیاه گفتم:گربه سیاه گفت:ج‌ا‌ن‌م گفتم:ما کفشدوزک و گربه سیاه میمونیم؟گفت:تا ابد کفشدوزک و گربه سیاه می‌مونیم🤗ی لبخند تلخ زدم و بعد رفتم خونه به تیکی ماکارون دادم و بعد گریه کردم😭😭😭 چرا استاد فو به من اعتماد کرد😭😭 از زبان تیکی:

از زبان گربه سیاه: گفتم:آماده ای بانوی من گفت:آره آماده🥺حمله کردیم با پنجه ی برنده سپرش رو نابود کردم از زبان دخترکفشدوزکی:تا کاری انجام نداده در حال گرفتن آکوما ها گفتم: شکستت می‌دیم ما چیزی دارم که تو نداری😠بعد پروانه ها رو آزاد کردم قبل از اینکه برم خونه به گربه سیاه گفتم:گربه سیاه گفت:ج‌ا‌ن‌م گفتم:ما کفشدوزک و گربه سیاه میمونیم؟گفت:تا ابد کفشدوزک و گربه سیاه می‌مونیم🤗ی لبخند تلخ زدم و بعد رفتم خونه به تیکی ماکارون دادم و بعد گریه کردم😭😭😭 چرا استاد فو به من اعتماد کرد😭😭 از زبان تیکی:

نگران مرینت بودنم باید میرفتم استاد فو بهش بگم که دیگه نقش بازی نکنه مرینت الان هم به گربه سیاه نیاز داره هم استاد فو🥺که دیدم مرینت باشد گفت:تیکی دخترکفشدوزکی آماده😭از زبان دخترکفشدوزکی: رفتم بالا ی برج ایفل با خودم گفتم: دیگه شانسی نداریم😭😭😭😭😭استاد سوهان «نویسنده:میگم سوهان هست یا سوهانگ؟»اومد گفت:کفش وسط حرفش پریدم گفتم:حق داشتی من بدترین نگهبان هستم و بهت حق میدم که الان به خوای معجزه‌گرم رو بگیری😭😭😭😭

گفت:..….

پایان پارت اول مرگ غم🤗