
سلام بابت دیر کرد ببخشد💔😂 بریم بخونیم این پارت یکمی احساسیه
از زبون میا : رزی و بیلی بسیار مشکوک پاشدن رفتن بیرون منم خسته بودم رفتم یک سر به لب تاپ بیلی زدم... امکان ندارههههه💔 چی؟ 💔 هک کردن اکانت پسرا کار... کار... اما بوده؟ 💔😭 من، من بهش اعتماد کردم💔 از زبون من: خشم جلوی چشمای میا روگرفته بود کیف و لوازمشو برداشت و به سمت خونشون حرکت کرد تو راه به خاطراتش با اما فکر میکرد 💔 «فلش بک به ۱۰ سال پیش» میاااااااااا میاااااااااا از زبون میا: با صدای جیغ جیغ اما بیدار شدم عررررررر 😭 رو صندلی خوابم برده بود😂💔 آی کمرمممم😂 چقدر درس خوندم😭😂 اما: هوی میاااااااااا خاله(مامان میا) میخواد ببرتمون پارکککککک💜 بدو بریممممم میا: هوراااااا بزن بریممممم😂💜 تو پارک رو تاب نشستن و دارن حرف میزنن: اما: میا میا: بلی😂💜 اما: قول میدی... هیچ وقت ترکم نکنی؟ میا: معلومهههه🌚💜 «پایان فلش بک» (رسید خونه)
اززبون میا : با عصبانیت در رو باز کردم طوری که محکم خورد تو دیوار اما زهر ترک شده اومد بیرون:یاااا دختر چه خبرته؟ 😂 سعی کردم خونسرد باشم و گفتم: کسی که اکانت رو هک کرده پیدا کردم یهو دست و پاشو گم کرد اما : و... وا... واقعا؟ ... حالا کی هست؟ میا:یعنی تو نمیدونی؟ (از اینجا به بعد داد میزنه) تو... توو چطور تونستیییی... چطور تونستی اینکارو با ما بکنی هومممم؟ چطور تونستی اینهمه مدت دروغ بگی ل، ع، ن، ت، ییییی 😭💔 ( گریش میگیره) اما با داد و گریه میگه: میدونی چیههههه همش تقصیر توعههه ...تو قول دادی💔 (صداش آروم میشه) تو قول دادی هیچ وقت ولم نکنی😭💔 تو نسبت به من بی توجهی 😭💔 از وقتی اون پسرا رو دیدی😭💔 من... من میخواستم از شرشون خلاص شمممم تا تو دوباره منو ببینی😭💔 هیچ وقت درکم نمیکنی😭💔 میا... صادقانه بگو... من یا اونا💔
بریم پیش بیلی رو رزی💔: بیلی: رزی هک توسط اما انجام شده 💔 رزی شک میشه... بعد با عصبانیتی که سعی میکنه کنترلش کنه میگه: چطور تونس... انتقام میگیرم💔 بیلی به جیسو و لیسا هم میگه... اونا میان برن پیش میا که میبینم نیست بیلی میره سر لب تابش و میبینه . . . . . . نههههههه فریاد بیلی بلند میشه بیلی:لعن، تییی فهمیدهههه همشون ترسیده بودن و نمیدونستن چیکار کنن💔 . . . روزگار هیچ وقت اون چیزی که میخوایمو بهمون نمیده و در عوضش خیلی چیزا رو میگیره مثلا... اعتمادت نسبت به دوست صمیمیت💔🌚 از زبون میا : حالم به قدری بد بود که نمیدونستم دارم چیکار میکنم رفتم طرف اما و بیه. شش کردم💔 باید تقاص کارشو پس بده🌚 . . . اون دوست صمیمی من نیستتت😭 اون خواهرمهههه😭💔 چطور تونست چنین کاری بکنه😭💔 راه دیگه ای ندارم💔 برای اینکه بی صدا ها رو از بین ببریم به پسرا نیاز داریم💔 اما... هیچ وقت نمیخواستم ولت کنم... اما تو ولم کردی🙂💔
🙂💔🙂💔🙂💔
بچه ها خیلی کم طرفدارم ولی بخاطر شما ادامه میدم💜 این ایده رو هیچ جا ندیدم ولی اصلا طرفدار نداره🙂💔 ببخشید اگه دیر گذاشتم ولی تیزهوشان خیلی سخته باید درس بخونم تا قبول شم🙂💔 ممنون که حمایتم میکنید💜 پارت بعدو سعی میکنم زود بزارم اگه خیلی غمگین بود ببخشید💔 کمم بود ولی بازم معذرت میخوام 🙂💔
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالیههههه میشه تا فصل ۸ ادامهدهنده باهشه
قشنگه 🍻
ممنونم ❤
عالی❤
ممنونم💜