:/عاشق بی احساس:/2 "p3

یک روز بعد   £خابالووووو پاشوووو   *یکم دیگهههه   £پیشی خابالو پاشو دوش بگیر صبحونه بخوریم دیرمون میشه هااااا    *نههههه بیا اینجا بخابیم     £لوووس پاشو میگممممم    *انقد داد نزن بالا سرم اول صبحیییی   £پاشوووووو   *اول بغل     رفتم بغلش دیدم دوباره خابید دلم براش سوخت هیچی نگفتم ... *ا.تتتتتتتتت     £ها؟چی شده ؟  جنگ شدههههه     *جنگ چییی پاشو دیرمون شدددد    £چییییی؟؟ *خابمون برددددد   £واااای شوگااااااااا بت گفتم‌بیدار شوووو اوووووف   اومدم بلند شم چشام هیچ جارو نمیدید یهو از رو تخت افتادم با سر روی زمین     £اخخخخخخخخخ *وااای خوبی اخخخخ ببینمت  £ایییییی سرممم   *بیا اینجا بشین وایسا ببینم درد داری    £اوهوم   *ببخشید  میتونی پاشی   £اوهوم *خب بیا کمکت کنم برو لباساتو عوض کن    £اما من گشنمههه  *پاشو دیرمون شد تو راه ی چیزی میخوریم     £هووووووف استایل ا.ت

£واااای اولین باره اینو پوشیدی خدااا چ کیوت شدییی   *دیگه گفتم کادو تولدم که عشقم گرفته رو امروز بپوشم هیچوقت اینجور تیپ نزده بودم    £همیشه بزن خیلی بت میاااد قربونت برمممم منننن    *خدا نکنه عزیز دلم تو هم خوشگل شدی بریم؟؟  £وای یادم رف بریم بریم    *ای خدا از دستت  😹        £شوگاااا  *جانم  £هیچی *خب بگو    £هیچی فقط میخاستم صداتو بشنوم   *وااااا £اخه بعضی وقتا دلم برای صدات تنگ میشه      *عزیزممم اونوقت دلت برا اغوشم چی ؟؟  £اونو که همیشه دلتنگشم     داشتم بیرونو نگا میکردم که شوگا نگه داشت   £چرا وایسادی   *بیا  £ها؟ الان   *اره بیا بغلم   £باش میشه ۲ دقیقه همینجوری بمونیم    *اوهوم *دو دقیقت تموم شد ها استایل شوگا

£باشه بریم دیگه خیلی دیرمون شد *اشکالی نداره بابا  رسیدیم شرکت که دیدیم منشی داره با تهیون بحث میکنه   "اقای محترم گفتم خانم مین نیستن بفرمایید    ^منم دارم میگم‌با خانم‌مین کاری ندارم اقای مین گفته بیام اینجا    "اقا بفرمایید شر درست نکنید     منم از اونجایی که از این منشیه بدم میومد دلم میخاست یکم بهش گیر بدم   £خانم کیم‌بفرمایید سرکارتون "اما   *مگه نشنیدی گف برو سره کارت   £اقای کانگ بفرمایید تو      رفتیم تو اتاق یونگی  ^دلت ازش پره اره؟؟  *بدجور کلا کارش اینه که وقتی میاد شرکت اینو اذیت کنه    £خوبش میکنم پروووو فک کرده کیه    *😹خیلی خب    ^دیشب به هان گفتم که قبول میکنم    *چیزی نگف نگف چی ازت میخاد    ^نه فقط گف برو حواست به ا.ت و یونگی باشه نمیدونن شاید بخاد بینتونو بهم بزنم     £چ غلطا پرووو  هیچکی نمیتونه مارو از هم جدا کنه   ^والا شما جوری بهم چسبیدید عمرا کسی جرات کنه این عوضی معلوم‌نیس چجور جرعت کرده *چرا میخای کمک کنی

^چون نمیخام به خواهرم اسیب برسه میدونم اولا رفتارم درست نبود خب من ا.ت رو خیلی دوست دارم اما همیشه فک میکردم عاشقشم اما اون عشق نبود وابستگی بود که من به ا.ت داشتم    £اخییی  *تو چتههههه   £خب خیلی خوب بود *خب من الان به تو چه کاری بدم  £شوگا    *بله   £تهیون هم خیلی طراحیش خوبه منو اون باهمدیگه تو شرکت عموم کار میکردیم نظرت چیه اونم به عنوان طراح کار کنه؟؟ *اممم خوبه میتونه فردا برام نمونه کاراتووبرام بیاری؟؟  ^اوهوم *پس اوکیه میتونی بری فردا میبینمت    ^باشه خدافظ   £خدافظ    

شوگا رفت پشت میزش که با اون‌منشیش اومد تو    "اقای مین نیم ساعت دیگه جلستون شرو میشه         £باشه میتونی بری   "اممم اینارو هم باید امضا کنید و با ی حالتی نگام میکرد دوست داشتم با دستام خفش کنم    *خیلی خب میتونی بری سره کارش          £نمیشه اینو اخراج کنی اصلا ازش خوشم‌نمیادد   *عزیزم‌حسود نباش دیگه   £چرا بااااید حسودی کنم به این ایکبیری اخه چی داره    *یااااا ا.ت چته £نمیبینی چجوری نگام میکنه با چشماش میخاد منو بخوره   *غلط کرده   الان برو تو اتاقت دیگه  £نمیخام میخام پیش شوهرم باشم *لوووس  £خودتی    *ا.ت  £هوم *همونطوری که تو دوس داری اینووخفه کنی منم دوست دارم هانو خفه کنم    £هوووف ولش کن بابا   شوگا    من گشنمهههه   *باشه بریم ی چیزی بخوریم     اومدیم بریم که من سرم‌گیج رف قبل ابنکه بیوفتم نشستم   *چی شددددد ؟ £اوووف همش سرم‌گیج میره فک کنم فشارم افتاده   *ا.ت بار اولت نیس میخای بریم دکتر؟؟  £نه خوبم    *اره معلومه خوبی بزار بعد جلسه میریم دکتر      £بابا خوبم فقط اخخخخ   *چته   £سرم درد میکنههه   اووف  *پاشو بریم ی چیزی بخوریم  دستتو بده £مرسی  

اون چیزی که فک میکنید نیس😏😏😏