
خب اومدم با ی تک پارتی غمگین از شوگا خب یکی از شما عزیزان گفت براش تست غمگین بسازم منم اومدم از شوگا ی تک پارتی غمگین بزارم لایک فالو یا کامنت فراموش نشه ♥🪄
بلند شدم و با داد گفتم..... بسهههه دیگه نمیخواممممم...... نمیخوام ادامه بدممم.... بزارید بم*یرم.... بلند بلند گریه میکردم و سرمو به دیوار اتاقم میکوبیدم..... خیلی تلاش کرذم برای م*ر*گ..... اصلا نمیتونم ادامه بدم 😭 اون منو تنها گذاشت...... بهم قول داده بود با خودش کاری نکنه 😭 نباید به خودش آسیب میزد 😭 تو قول داده بودییی ل*ع*ن*تییییی 😭
(پرش زمانی ۱ سال پیش) سلام من ی دختر ۲۵ ساله به نام کارن هستم ...... واقعا زندگی سختی دارم ولی توی این چند ماه با ی پسر آشنا شدم اسمش شوگاست..... اون باهام خیلی خوبه..... ما همدانشگاهی هستیم و البته اون بو*ی فر*ند من هست 😉.....وقتی فهمید رگ دستمو سعی داشتم بزنم حسابی عصبانی شد و ازم دلیل خواست (شوگا♡کارن☆) ♡ داشتی چه قلطی میکردییی? هاااا? ☆داد نزن سرم من میترسم 😭 ♡ اگع چیزیت میشد چی هااا? اصلا میفهمی داری چه کار میکنی? 😑😠 ☆ تو چی? تو میفهمی هق من از زندگیم خسته شدم? هق هاااا? ♡ برای چی?مگه چه اطفاقی افتاده نو زندگیت گفتم اون پسره عو***ضی رو فراموش کن ☆ تو نمیفهمی اول اینکه تو پونزده سالگی پدر مادرو خانوادم رو از دست دادم بعدشم که ی پسر منو عا**شق خودش کرد و ولم کرد بعد سعی کرد منو بکشه این خیلی منو اذیت میکنه میفهمیییی هااااا? هق...... منو توی بغل خودش گرفت و گفت♡ گریه نکن پیشی کوچولوی من ☆ هق نمی هق نمیشه ت تو ♡هیششششش فقط ی قولی بهم بده
☆اگه قولی بدم منو میبخشی?هق ♡آره حالا ام گریه نکن ☆ ب باش ♡ قول میدی به خودت آسیبی نرسونی? ☆ها? ♡بخواطر منم که شده آسیبی به خودت نرسون ☆قو قول میدم..... بوسه ای روی موهاش گذاشتم و بلند شدم (پایان فلش بک)
اون زد زیر قولش..... اومدم خونه ولی وقتی اونو قرق در خون دیدم زندگیم به کابوس تبدیل شد..... سلام کوچولو من...... من هنوز یادم نرفته سر قولت نموندی 😭 تو زندگی منو کابوس کردی😭 باید جواب پس بدی😭 ده لعنتی چرا ولم کردیییییی 😭 اومدم بهت مژده بدم..... تولدت مبارک..... همونی که همیشه میخواستی برات خریدم...... گردنبندی که میخواستی
میخواستم امسال برای تولدت این گردنبند رو بخرم....... سوار ماشین شدم و به سمت خونه رفتم و از زور خستگی روی تختم خوابیدم..... ماتکارو محکم بغل کردم و دوباره یاد اون افتادم
چشمامو بستم که خوابم برد..... یهو با صدای در بیدار شدم..... هوا تاریک بود....... دوییدم سمت در و درو باز کردم...... با چیزی که دیدم با داد زدم زیر گریه و محکم بغلش کردم 😭 هق هقام بیشتر میشد و اون با دستاش سرمو نوازش میکرد....... هنوز خوابم میومد.... اومد تو...... بخواطر بارون خیس شده بود...... ☆خوابت میاد? ♡خیلی ☆بیا برو تو اتاق تو بخواب منم یکم کار دارم انجام بدم بیام پیشت...... ♡کارن عزیزم فک کردم تو مردی 😭 ☆اون فقط ی خواب بوده من زندم ♡کارتو انجام بده بیا پیشم ☆باش ♡رفتم توی اتاق و روی تخت خوابیدم و لبخندی به پهنای صورتم زدم..... دوباره چشمام رو باز کردم..... اینبار هم صدای در میومد و خبری از کارن نبود...... در رو باز کردم...... لیا دوست کارن پشت در با صورتی که بخواطر گریه خیس بود ی دست گل سیاه بهم داد و گفت + شوگا واقعا متاسفم میدونم چقدر کارن رو دوست داشتی 😭 متاسفم برادر 😭 ♡چی معلومه چی میگی کارن الان اینجا بود +هقق اومدم تسلیت بگم بهت 😭 مواظب خودت باش برادر ببخشید من باید برم 😭😔
این یعنی چی? من الان اونو تو بغلم گرفتم 😭
من فقط خواب دیده بودم، همه جا تار بود، اشک از چشمام میرفت، زمین لیز بود سوار ماشین شدم پامو تا آخر گذاشتم رو گازداد میزدم کارنننن😭یهو......
یهو ماشین توی جاده لیز خود و همینجور چرخ میزد، همون موقع لبخندی زدم و گفتم ♡کارن عزیزم دارم میام پیشت 🙂🥺 و همه جا تاریک شد
چشمامو باز کردم و بلند شدم..... اون کارن بود؟؟!! اونم بالای سر من؟؟!!..... من مر*دم؟؟!!
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
صب کن ببینم تک پارتی بود؟💔💔💔🙂
ینی م رد؟🙂💔
ولی راستش نفهمیدم کدوم خواب بود کدوم واقعیت😐💔
فک کنم ی بار دیگه با آرامش بخونی متوجه میشی یا اینکه من باید مینوشتم کجاش خوابه کجا بیدار 😂 اولاش که بیدار بود تا اونجا که گفتم خوابید رو تخت و..... تا اونجا که ی نفر اومد در زد و اون لونا بود 🙂 دیگه نمیدونم چجوری بگم 😅
گرفتم ممنون😂
ولی من انتقاممو میگیرم😐🤣
بل صحیح🤣❤
عالییییی
♥♥