هاییییی عیدیتون مبارک انشاالله امسال بهتر از پارسال و به خاطر مارمضون هم تسلیت میگم امیدوارم که از این پارت داستانم لذت ببرین دوستتون دارم البته مثل یه دوست😄(تیکه کلام آدرین)😂
یهو از اون بالا پرید پایین و چشماش برقی زدن دستشو گذاشت رو شونمو موهامو چرخوند گفتم کی هستی تو؟ گفت: تو ضعیف شدی. و لباس های جعلیش رو کند. حالا لباس های اون شبیه یک روباه بودن. گفت: بس کن دیگه نگو که منو نمیشناسی. و لبخند ملیحی زد آهان ف
همیدم پشت اون ماسک نارنجی کیه اون... ا..اون لایلا بود گفت:ههه...نگو که فراموش کردی کی بودی مرینت ولی حالا که ضعیف شدی خیلی راحت میتونم بکشمت خیلی خیلی راحت بدون اینکه حتی کسی متوجه بشه ولی نه اینکارو میزارم برای بعد وقتی دوباره حال و هوای قبلتو پیدا کنی و قدرت هاتو به دست بیاری/ بعد دستشو زیر چونم گذاشت و رفت ترسیده بودم و دویدم به عقب که یهو خوردم به آدرین گفت:خب تصمیمت رو گرفتی؟ منم دسمتو گذاشتم روی صورتم و گفتم آخخخخ آیییی و انگار نه انگار که حرفشو شنیدم با خجالت و ترس از اونجا رفتم آدرین:وا این چش بود؟ توی راه که میدویدم توی ذهنم چندین نفر با ماسک های متفاوت دیدم همشون ازم کمک میخواستم فریاد میزدند کمکون کن خواهش میکنم صدای همشون آشنا میزد همشون ولی احساس میکردم یکی بینشون نیست..
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
2 لایک
عالییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
خیلیییی قشنگه
واییی مرسی عزیزم😁😍❤
های عانجلم🙂🫧
یه چیزی بالای نظرم نوشته بخونش👆🏼☂️
خیلی دوست دارم 💕🌊
میشه کمک کنی ۹۶٠تایی بشم؟ 🥑🥢🍶