سلام 👋(داخل این داستان اسم شما مینهو هست 24ساله از کره با تو خواهر جانک کوکی تو از جانگ کوک 1سال بزرگ ترین )خب داستان رو شروع میکنم 🙂
معرفی مینهو 👆
مینهو : امروز قراره برم پیشه دادشم و دوستاش (بی تی اس) بهم گفت بیا خوابگاه وایی خدا قراره جیهوپ رو ببینیم.
دم در خوابگاه:مینهو: زنگ درو زدم جیمین کوکی رو با هم دیدم کوکی : اونی خوش اومدی مینهو:سلام کوچولو ممنون جانگ کوک:هی تو 1سال ازم بزرگ تری دیگه اینطوری صدام نزن 😡مینهو:باشه ،میخوای یه صندلی بیار من همینجا بشینم باهم حرف بزنیم جانگ کوک:اخ ببخشید بیا تو😅 مینهو:باشه 🙃 از زبان جیهوپ: زنگ در خورده بود جیمین و جونگ کوک
رفتن باز کردن بعد چند دقیقه امدن یه دختر خیلی خوشگل کنار جانگ کوک بود(ای کلک عاشق مینهو شدی 😉)
12 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
31 لایک
یکم داستان رو سریع پیش میبری ولی عالی بود.
عالیی
ععععععععععععععرررررررررررررررر
ووویییی خیلی بود جانگ کوک خیلی غیرتی نکن🤣🤣🤣
خیلی خوب بود
بعدییییی بدوووووو😳😳😳😳😳😳