اگه من بچه ی تنفر شده بودم چ میشد

خب یه روز معمولی بود از خواب پاشدم داشتم صبحونه میخوردم که یهو یه پورتال وا شد و منو انداخت تو روح یه بچه😑 لیا(مامان)=آخ چقدر این بچه اولیه(خواهرم)خوشگله خیلی هم کیوته ولی اون موش کثیف(من) داره همچیو بهم میزنه😠 من=دختر چته تو خودت مارو بدنیا آوردی یعنی چی موش کثیف🤨 مامان=ساکت باش😠🤛 من=نمد مشکلت چیه🤦‍♀️ جاستین(بابا)=..... 🤐😶 بزن بخش بعد:)❤

داخل خونه مامان=هورا پرنسس خوشگل مامان زود تر از اون موش کثیف پا شد😃 من=مشکلت چیه من هم راه میرم هم پا میشم هم حرف میزنم ودف تازه من مو هم در آوردم😑🤦‍ (گایز چون داستانه و تخیلیه اصلا ولش کنین که چجوری مو در آوردم🤣🤦‍♀️) مامانی مو در اورده خواهر=م-مامان م-منم موتونم حرو بزنم. مامانی منم مو موخوام. مامان=نگا کن باید بریم خرید اون موش کثیف زود تر از پرنسس مامانی مو در آوردم باید بریم خرید واسه دختر خوشگل مامانی مو بزارن بابا=ع-عزیزم ف-فک-فکر کنم باید مثل هم باهاشون رفتار کنیم🤐 مامان=ساکت شو لاغر مردنی😠 من=وایسا وایسا چجوری دو تا بچه که تازه بدنیا اومدنو میبرین خرید😑؟ کارگردان=حرف نباشه همین که من میگم (بریم سراغ بقیش) ورق بزن😄❤

داخل فروشگاه(توی فروشگاه آرایشگاه هم هس:/) مامان =خب بریم واسه ناناز مامان مو بزاریم:)))))😄 آرایشگر=سلام برا اون دختره (خواهرم)مدل مو میخواین😑؟ مامان=بله😃 آرایشگر=خانم شما کور هستین؟ این بچه اصلا مو نداره😑💔 مامان=خانم احترامتون رو حفظ کنین پرنسس من یه کاکل داره🤬 آرایشگر=ببینم چه میشه کرد😑 *به اشتباه موی خواهر من را میبرد آرایشگر=لعن...... 😐 مامان=😳 آرایشگر=اشکال نداره کلاهگیس میزاریم🤓 من=هر هر هر هر هر🤣 آرایشگر=برای اونیکی(من)چیزی نمیخواین😅؟ مامان=چرا ارزون ترین مدل مو😌 کار مو تموم شد خواهرم=مامان چرا اون از من خوشگل تر هههههههه🥺😭 من=من چه با مو چه بی مو از تو خوشگل ترم پس میتونی به گریه ادامه بدی🤣🤣🤣🤣🤣 ورق بزن:)❤

۱۸سال بعد (هیجده سال😐 کارگردان= دخالت نکنی بعدش بهت ۱۰۰۰گیگ نت میدم | اوکی🤣❤) خواهرم=مامان یالا من اصلا از صورتی خوشم نمیاد اه نکن ایش) مامانم=ساکت باید صورتی بپوشی من=هههه باربی های جیغ جیغو😝 داخل کالج خب امروز روز مشخص کردن قدرتاتونه🤭 (اگه نگفتم بگم که این یه داستان تخیلیه و واقعی نیس😄❤) وقت مشخص شدن قدرت ها😊 قدرت خواهر=زامبی صورتی (معمولی) قدرت یه نفر=فرشته ی تاریک (بین خاص و معمولی) قدرت یه نفر دیگه=فرشته ی آبی (معمولی زیاد) خواهرم=مطمعنم اون هم معمولی میشه(:« قدرت من=فرشته ترکیبی با گربه و رنگ بنفش(خیلی خاص) خواهرم=نههههه😓😭😢 معلم=خانم مدیر بیاید مدیر =سلام هم سورا(من) بعد کلاس کارت دارم🤔 بعد کلاس.... ورق بزن:)❤

مدیر=سورا تو...... صدای زنگ موبایل مدیر=بله؟ یه نفر=خانم دخترتون حالش بد شده رفته بیمارستان😭😰 مدیر =کجاست بیمارستانش😰 یه نفر=فلان جا(یه جایی رو گف) مدیر=الان خودمو میرسونم. سورا من باید برم! ولی مثل اینکه قدرت تو قدرت پرنسس گمشدس 😰😭🥺 داخل خانه مامان=دخترا پدرتون مرده😒 من=واییی نه اون تنها آدمی بود که مثل باربی ها نبود🤣 کارگردان=ساکت باید ناراحت رفتار کنی😠 من=خب😒..... وایی چرا چرا رفتی بابا تورو خدا بخاطر من برگرد من حالا تنها میمونمممممممم😭 مامان=تو حالا کلفت مایی😈 من=وات د هک😐 مامان و خواهر=آشغالارو ببر *با جارو مادر و خواهر را بیرون هل میدهد😐🤣 یه سرباز=اوه اوه فکنم این همون پرنسس گمشدسسسس..... (باباعه برا هیچکی مهم نبود)

*سرباز منو رو برد و ازم تست DNA گرفت چند روز بعد رسیدن نتایج تست😄 یه نفر=سرور من تست مثبت بود😳 سرورش(ملکه و شاه) شاه و ملکه=دخترمون رو بیارین😄 بعد آوردن منو پوششششششش یه پورتال وا شد و منو برد به جای اولم😭😭😭😭🥺🥺🥺🥺 من=وایی تازه داش به جای خوبش میرسید😐🥺😭 پایان بازم بزارم یا نزارم🥺❤ لاو یو کیوتیز🥺❤ بابای🥺❤