
خوب بچه ها ۱-ابنقد.لازم میشه ۲-ممکنه غمگین شه ؟۳حالا برو بخون کامنت یادت نره بیبی😑♥️
اومدم سین کنم که پام خورد به میز عسلی بغل تختم من: شت 😐همیشه بدبختم من مین هی داشت صبحونرو اماده میکرد من رفتم سمت گوشیم گوشیمو برداشتمو دیدم نوشته جیمینم یه جیغ فرابنفشی زدم😑😂 اون چیزی که نوشته بود خیلی واسم عجیب بود اخه جیمین به من بگه کیوتم😐 وای برگام (تو مغز من :دختر تو خیلی خوش شانسیا 😐 چرا بهش زنگ نمیزنی ها 😐گمشو برو بهش زنگ بزن شاید از سینگلی درومدی من: خفه میشی یا خفت کنم هان؟ مغز: یااااااا خداااااا 😐💔 من خفه شدم اوک ) رفتم شماره ای که سیو بود رو برداشتمو بهش زنگ زدم ؛مکالمه ی جیمین و من (بوق ....بوق ...بوق ...بوق +الو -الو + سلام ج جیمین😐-سلام خوبی سویی ؟+ممنون خوبم گفتی میخوای بهت زنگ بزنم کارم داشتی -اره راستش مین هی گفت تو بیکاری گفتم بگم بیای تو بیگ هیت کار کن !+وات ده هل 😐-😂خب ......+مثلا چیکار ؟ - مثلا رقصنده ی شخصی من شو ._.+جیغغغغغغغغغغغغ -گوشم به فاخ رفت ،😐💔+ واییی واقعن چیزه یعنی میتونم بیام اونجا مربی رقصنده ی تو شم 😐🥺 خیلی ممنون جیمین خیلی ممنون 🙃💛- اوم خاهش میکنم بی..... یعنی عزیزم 😂از امروز میتونی بیای امروز ساعت ۳میام دنبالت اماده باش 💙من : باش باش
گوشی رو قطع کردم یه نفس عمیققق کشیدم رفتم تو حال 😐با مین هی مواجه شدم 😂مین هی ؛ سلام عاجی خوشملم خوب خوابیدی 🥺من : اره بیب چی درست کردی مگه هتل غذا نداری هان 😑مین هی : اخه گفتم امروز صبحون رو خودم درست کنم میخوای بریم پایین صبحونه بخوریم 🙃من : نه عاجی دستتم درد نکنه هین صوبحونه به مین هی گفتم : امروز جیمین به من گفت که برم اونجا مربی رقصش شم 😐💙مین هی : ابمیوش تو گلوش گیر کرد گفت ؛ وای عاجیییییییی شتتتتتتتت خوشبحالت ببین میگم میشه رفتی مخ ته ته رو بزنی بگی بیاد دوس بسر من شه ،😆😆من: خیلی منحرفی 😐بزا ببینم چی میشه 💛ساعت ۱۲شد بود رفتم حموم لباسامو اماده کردم گذاشتم رو تخت
توصیف لباس من ؛ یه نیم تنه ی سیا که پهلوهاش سورتی راه راه بود و یه شروالک مشکی گوگولی :/. رفتم لباسمو پوشیدم ارایشمو کردم یه برق لب زدمو از مین هی بابای کردم رفتم بیرون منتظر جیمین بودم که دیدم بله خودش 😮😮 سوار شدم خب مکالمه + سلام جیمین - س یاااا چقدر خوشگل شدی 😮😐+اهم اهم سلام 😐💔- اخ ببخشید سلامم یادم رف خب بریم راستش باید من اول برم یه جاایی بعد بریم بیگ هیت اوک؟+باش مشکلی نیس از زبون جیمین : تو راه بودیم داشتم ماشین میروندم راستش باید میرفتم با دوس دختر قبلیم قرار میزاشتم که بهش بگم دیگه دوسش ندارم چون میدونستم که دارع به من خیانت میکنه 🙃به سویی گفتم :- سویی راستش من باید سر یه قراری. برم میگم میتونی تو هم بیای یه نقشی رو بازی کنی ؟ من: امم اره چه را که نه :- خوب ببین تو باید نقش چیزمو بازی کنی یعی دوست دخترمو 😐من: وات یعنی اگه مشکل داری یعنی چیزه نه یعنی باش یعنی اوک بریم یعنی -واییی یه کلمه بگو سویی اره یا نه ؟+ باش 😶
توصیف.دوس دختر جیمین ؛ دختر کوتا با موهای ابی که رنگ کرده بود خیلی دختر کیوتی بود خداوکیلی !! جیمین :خب رسیدیم پیاده شو ببین هر چی میگم جواب میدی خوب🙃 امم چشم 😐💔من جیمین راه افتادیم به سمت کافه دستمو گرفته بود از ذوق زیاد داشتم پر پر میزدم 😂وقتی وارد شدیم دیدم جیمین دستمو محکم فشار داد من زیر لب گفتم : اییی دستم درد گرفت - ببین اون دخترس :»+ اون ... چقدر کیوت ولی چرا بااون پسرس؟ - میگم که دوس بسرش بریم یخورده پوز بدیم ها😈+امم بریم 😐💔😂راه میرفتم که میا (دوس دخترش ) رو دیدیم که داره به ما نگاه میکنه که یهو بلند شد اومد سمتمون 😐میا :ج ج .. جیمین تو تت تو چطور تونستی هان چطور تو الان منو ول کردی تو به من خیانت کردیی جیمین ؛ بس کن میا فک نکن نمیدونم دوس پسر داری فک نکن که نمیدونم جک دوس پسرته ،😶میا چی نه یعنی اهه اره منم بهت خیانت کردم 🥺چون دوست داشتم نمیتونستم پیشت بمونم!به هر حال خیلی دوست داشتم جیمینننن(با داد )
منم واینستادم تا این که میا میخواست جیمین بزنه رفتم جلوی جیمین تا میا اومد بزنه در گوش جیمین دستشو گرفتم چرخوندم جوری که از درد نزدیک بود بشکنه 😂بهش گفتم + ببین دفعه ی اخرت باشه با جیمین من اینطوری رفتار میکنی 😐فهمیدی ؟ دفعه ی اخرت باش حتی بهش نزدیک میشی ؟!- میا:با اخ اخ باش ف ف.. ..فهمیدم 😭🖤اییی ول وللم کن ،😭🥺من دستشو ول کردمو جیمینو دیدم که داره به من نگاه میکنه بهش یه نگاه کردم موچ دست جیمینو گرفتم از کافه اوندیم بیرون رفتیم سمت ماشن -امم سویی واقعن کارت شجاعانه بود ممنون 🙃من: ام کاری نکردم که کیوتم، 💜( اووووماییی جررررر خاک برسرت کنن که انقدر منحرفی خاکک) چیزه یعنی عزیزم :/ - امم هر جور دوست داشتی صدام کن باش ؟ + باش باش باشش سوار ماشین شدیم دیگه رفتیم کمپانی رسیدیم - پیاده شو سویی + باش از ماشین پیاده شدیم که. کلی خبر نگار جمع شدن 😐💔
دیدم جیمین یکی از دستاشو در کمرم حلقه کرد خبرنگارا گفتند : اقای پارک جیمین لطفا بگین این خانم کی هستش جیمین دیگه واقعن از اون همه خبر نگار خسته شده بود صورتش معلوم بود :/ گفت : ایشون دوس دخترم هستش حالا بکشید کنار
وقتی وارد سالن شدیم برای رقص دیدم جیمین حالش خوب نیست + جیمین میگم حالت خوبه میخوای رقصو بزاریم برای بعد ؟ - نه نه اه خوبم فقط میشه اب بدی به من 🙃+ اوو البته وایسا الان میام یه لیوان اب برداشتم توش اب کردمو دادم بهش بخوره + جیمین میتونم یه سوال بپورسم ؟ - رع بپورس + چرا جلوی خبر نگارا گفتی که من دوس دخترتم ؟ - امم چیزه چون امم خوب راستش سخته برام بگم +بگو چیزی شده ؟ - راستش من فک کنم بهت یه احساسای دارم + چ ....چی..چی؟ یعنی دوسم داری یعنی چی یعنی جیمین از صندلی بلند شدو دستشو گذاشت رو لبم گفت - تو خوشکل ترین دخترین هستی که تا به حال دیدم هم رقصنده هم خوشکل هم کیوت هم خوش هیکل دیگه اممممم خیل جذابی :» راستش ☺️میخوام تورو مال خودم کنم چون تو کنسرت واقعن در عشق در نگاه اول اعتقاد نداشتم ولی الان دیگه حسم اینو میگه ( که دیگه نمیتونم بدون تو زندگی کنم سویی من دوست دارم) +وای جیمین انگشتشو رو لبم گذاشت گفت:-میخوای با من باشی ؟! 💚💚💚💚💚🧡🧡🧡🧡+ اممم راستش ........ اره یه چیز بگم خیلی دوست دارم ^-^ جیمین :منم همین طور بیب
خب دوستان اینم پارت ۳ کامنت یادت نره لاوم 💜💚🧡🌈💞
بای بای کیوتم🧡🧡🧡
( واییییی برو گمشو دیگع 😂😑)
شت 😐💔
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
بچه هاااااا میدونم منتظر پارت بعدش هستید حتی پارت بعد من و بی تی اس من یخورده به مشکل برخوردم یخورم حالم بده بعدا همرو تو یه جا مینویسم که حال کنید
ببخشید
یا پارت بعدی رو بزار یه که... 😐💔
سلام
وای خدا
میشه پارت بعدی رو زود بذاری
منتظرم ها
به داستان من هم سر بزن 🌹
عالی بود❤️
اوه اوه عالی بود اجیبی صبرانه منتظر پارت بعدیت هستم خیلی خوب بود 😉❤💋😘💜💙💚🧡
عالییییی بید (。◕‿◕。)
تنکس عاجی💜
اونجایی که جیغ زد عالیی بود🤣🤣✌✌✌✌✌
رع •-•
جررررررر وای خدا🤣🤣
واووووو. عالیییی
عالی بود ولی ناموسا زود بذار
عالی بود
بی صبرانه منتظر پارت بعدم😇🥰
فقط یکم زود تر پارت ها رو بزار😊
به تست های منم سر بزن🥰😇