سلام.ببخشید یه مدت نتونستم بنویسم .گرفتار تیزهوشان بودم . اما الان جبران میکنم . بخونید و لذت ببرید 🤭🤭
رفتم پیش هان سوجون . - هی هان سوجون . بیا اینجا . - بازم تو ؟! چی میخوای از جونم - یه سوالی داشتم.لطفا جواب واقعی بده . - بپرس . البته بستگی داره چی باشه😂 -🙄خدایااا🙄.خیلی خب میپرسم . تو .......؟....(به لکنت افتادم) ت.....ت.....تو...........م..ممم . نه نه ولش کن اصلا سوال مهمی نیست . همون موقع زنگ کلاس خورد . - ایششششش الکی وقتمو هدر دادی . آخرم نگفتی . - عهههه خب خجالت میکش....(جلوی دهنمو با دست گرفتم). هیچی نبود . عه خب برو کلاس . ول کن.هرچی گفتمو فراموش کن سوجون.بابای 🤐
(از زبان سوجون) - معلوم نبود چشه . واقعا عجیب میومد . هیییئ . نکنه فهمیده.؟😶🤔😳😩😩😩😩😩ااااااههههه. (زبان سوآ) پوف . قلبم اومد تو دهنم . هی با تو ام . چته؟چرا اینقد تند تند میزنی؟؟خاک تو سرت آرووووم . 😩 اههههه.نکنه عاشق شدم؟ایش خاک تو سرم .
- سوآ بیا اینجا.چی شد؟چی گفت؟چی گفتی اصلا؟گند زدی ؟ - ایم جو بزار برسم😩 گند زدم رسمااااا.ایش . چیکار کنم؟ - چی گفتی؟ (جریانو تعریف کردم) ____________________ خیلی خسته بودم . ااااا . سوهو اینجا چی میخوادددددددد؟و بازم یه اتفاق غیر منتظره.😑 همیشه عادت داره اینجوری کنه . فکر کنم بتونید حدس بزنید چی شد . بله . دستمو گرفت و بردم تو یه کوچه ی خلوت . 🤭 یکم رمانتیک بود .اما قابل تحمل نبود.
معذب شده بودم . قلبم هم تند تند میزد.عرق سرد ریخته بودم . خیلی حالت تهوع داشتم . نمیدونم چه اتفاقی داره واسم میوفته. - مگ بهت نگفتم با سوجون نباش؟ - من اونو به چشم یه دوست میبینم . اما تو چیکار داری ک من با کی دوست میشم و رفاقت میکنم؟اصلا تو چیکاره ای؟ - من کسی ام که از زندگی سوجون خبر دارم . تو اصلا میدونی چه خبره؟ (داشت از چشمای سوهو اشک میومد.باور نمیکردم) - چرا داری گریه میکنی؟من خوابم؟خوابم؟ نه نیستم . ولم کن . - وایسا سوآ . امشب بیا خونه من . ادرس رو پیامک میکنم . - چرا بیام؟واقعا که م.ن.ح.ر.ف.ی.ی .
- مامان 😭😭😭😭 ولم کننن. - خاک تو سرت . -گفتم ولم کن 😭😭 (با آرامش میگفتم) .........………………………………… - باهام قرار میزاری ؟ - خیلی شوخی بامزه ای بود سوجون🤣🤣😂😂 - جدی ام 🤐😑 - چرا میخوای باهات قرار بزارم؟
- چون دوست دختر ندارم. - همچنین 😂 منظورم دوست پسره . - شوخی کافیه . من دوستت دارم . (چشماشو بستید و گفت . انگار استرس داشت و جدی بود) - 😶 ب نظرت خیلی یهویی نبود؟
- نه نبود.دوستت دآرم سوآ . 🙂 - ؟؟؟؟؟؟؟ چشمام علامت سوال شده بودن . دهنمم نقطه پایین علامت سوال.همون موقع خندیدم . 😂😂😂😂😂 هم خوشحال بودم هم ناراحت . سوجون صورتشو نزدیک صورتم آورد و ب.و.س.م کرد .
مرسی ک دنبالم کردید . کامنت فراموش نشه . 🙄😝💓💓💥
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
خیلی خوب بود ولی سوهو چی شد ؟ مگه قرار نبود بره خونه ی سوهو ؟ 😉 ادامه بده نویسنده ی خوبی مشی
وای تستچی زودتر منتشر کن
لطفا پارت های بعدی رو هم بزار دیگه. هر روز سرچ میکنم: کنکور من و وقتی میبینم تا همین پارت ۵ اومده خیلی ناراحت میشم😔😔😔
واییییی مرسی عزیزززززمممم🤩🤩🤩🤩🤩🤩❤️❤️❤️❤️راستش تا پارت 8 نوشتم اما منتشر نمیشه.لطفا تستچی منتشر کن😭😭😭
عالی بود عزیزم حتما از این به بعد دنبالش میکنم😍
راستی میشه معنی اسم سوجون رو بگی؟
راستش معنی خاصی نداره فکر کنم . یه اسم ساده باید باشه . ببخشید ولی اگه کسی میدونه کامنت کنه 😊😊مرسی از شما 🌹