
خب خب خب خب خب خب و خب اینم پارت جدیدددددددددد😂😂بالاخره این طلسمو شکوندمممممم😃😂😂😂😂حالا دیگه پر حرفی نمیکنم بزن بریمممممممممم😄😃
سالن گریفیندور: خلاصه جمعتون جمع بود یکی تون کم بود😂خب دیگه نمیخوام از اول داستان چرت و پرت بگم پس ادامه😂😂: آلبوس:بنظرتون بهتر نیست یکم کمتر بیاین سالن گریفیندور؟آخه همش اینجایین.چوری:شما مشکلی داری؟ جک:خب منم فک میکنم... چوری:چی فک میکنی؟ جک:اممم خبب فک میکنممم.... نگاهی به آلبوس انداخت و گفت:خب فک میکنم بهتره مشکلی نداشته باشی آلبوس.آلبوس:آفرین خوب جمعش کردی.دونا:چی شده چوری؟ چوری:هیچی امتحانا رو گند زدم.لینی:تو که 24 ساعته سرت تو کتاب بود.چوری:امتحانا خیلی سخت بود.دونا:نکنه تو ام عاشق شدی؟ چوری:مگه من مث شماهام؟؟ مانترا:مگه ما چجوری ایم؟ چوری:اکیپ دختران عاشق.رزالین:نه ما فقط احساسی ایم.چوری:احساسی؟فک نمیکنین زیادی احساسی این؟ لی لی:اتفاقا احساسی بودن عالیه.شین هه:دقیقا.آدم اصن باید احسای باشه.آیریس از راه رسید:اوو جمع دختران احساسی!منم هستما.مث اینکه بدون من خوش میگذره.چوری:آره خیلی.نه بابا من اصن حوصله ندارم.آیریس:چرا؟ چوری:بخاطر امتحانا.آیریس:نه امتحانا محشر بود.در مورد جاروی پرنده بود.هری کمکم کرد.چوری:بیاین.اینم یه نمونه از اکیپ دختران عاشق.آیریس:قضیه اکیپ دختران عاشق چیه؟
کارمن:هیچی برامون لقب ساخته.دونا:تو ام اینجا بودی؟ کارمن:اوهوم.مانترا:چرا ندیدیمت.کارمن:هیچکس حواسش به ما نبود؟منو نویل اینجا بودیم.جک:من دیدمشون داشتن کتاب میخوندن.کارمن:متاسفانه خیلی حواس جمع نیستی چون ما اینجا نبودیم.یاه یاه یاه یاه.جک:خب چیه.کارمن:هیچی فقط سعی کن الکی سعی نکنی نشون بدی حواست به همه چی هس.جک:بیخیال کی نوشیدنی میخواد.همه:مننن! جک:خب خودتون برین بیارین من شبا نوشیدنی نمیخورم.یاع یاع یاع.چوری:هر هر هر!چقد بامزه! جک:خوب ضایع تون کردم.مانترا:مسخره.جک خندید.همه بلند شدن برگردن به خوابگاه.لینی موقع رفتن با کتاب زد تو سر جک.چوری و شن هه هم همینکارو کردن.جک:چیه خب!یذره با جنبه باشین.و بعد دوباره خندید.
تو حیاط: جک:ایسگا دیروز چطور بود؟ دونا:مسخره! جک:قبول کنین بامزه بود.مانترا:قبول کن رو مخ بود.جک:حالا بیخیال میخوام بخاطر کار دیروزم براتون نوشیدنی بخرم.چی میخورین؟ همه گفتن قهوه.و جک رفت و قهوه خرید.جک:بفرمایید.چوری دستت دردنکنه.لینی:ممنون.شین هه:ممنونم.و خلاصه همه تشکر کردن.رزالین کم کم به سرفه کردن افتاد.و همه مثل رزالین شروع کردن به سرفه.دونا:چی ریختی توش؟ جک:نمک.هاه هاه هاععععع.چوری:گفتم اعصاب ندارم.و دویید دنبال جک.و خلاصه اینم از رابطه ی دوستانه و مهربانانه بین این عزیزان😂و میرسیم به شب تو سرسرا: جک یه نوشیدنی کره ای برداشت و خورد.یکی هم به دونا داد.جک:بیا.دونا:ممنون نمیخوام.معلوم نیست الان تو این چی ریختی.جک خندید و گفت:نه بابا برا تو چیزی نمیریزم.مانترا:این رحم نداره اعتماد نکن.جک:نه بابا اینا همش شوخی بود.اتفاقا من اونایی رو که دوست دارم باهاشون شوخی میکنم.آلبوس:میشه انقد مارو دوست نداشته باشی؟ جک:نه من نمیتونم علاقه به دوستانم رو پنهون کنم.دونا نوشیدنی کره ای رو داشت میخورد که یچیزی توش دید.جیغ زد! جک خندید.دونا:سوسک توش بود!چرا اینکارا رو میکنییی.جک خندید و گفت:من هر چی علاقم بیشتر باشه،بیشتر از این کارا میکنم.دونا:خواهشا انقد به ما علاقه نداشته باش.جک خندید.خلاصه اون روز هم مثل همیشه شاد تموم شد.
و پایاننن😄😃
ببخشید اگه کم بود میخواستم یه اسلاید اضافه بنویسم ولی چون موضوعی نداشتم و گفتم ممکنه مسخره بشه برا همین ترجیح دادم ننویسم💛
ناظر جون بخدا زحنت کشیدم توروخدا منتشر کنن خواهش میکنم لطفااا😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی 😊
مرسسیییی😃
بعدیم بدهه
پارت بعدی یا پارت بعد وارثان؟😂
همییییین
چشمممممم😂💛💛💛
قربونت
فداتتت😘😘😘😘
عالییییی بود
مرسییییییی😃😍😍😍😍😍