💜🤍بی تی اس🤍💜

خب دوستان به اولین تست من خوش اومدید لطفا با لایک و کامنت هاتون منو خوشحال کنید🤍😘

ا/ت: سلام من برای آزمون استخدامی به کمپانی شما درخواست دادم ولی هنوز جوابی دریافت نکردم آیا مشکلی وجود داره؟! کمپانی : متاسفانه شما در آزمون موفق نشدید لطفا با سعی و تلاش بیشتر دوباره به کمپانی ما تست بدید شاید قبول شدید!! ا/ت: چی این بیست و ششمین باریه که به من این حرف رو می‌زنید میدونید من چند بار به این کمپانی تست دارم؟؟

و بعد تلفن قطع شد به سمت در رفتم و محکم دستگیره رو گرفتم و بعد از اتاقم رفتم بیرون و محکم در رو بستم. با خودم گفتم اینبار دیگه باید مشکلم رو حل کنم دیگه به اون کمپانی تست نمیدم اونا من رو گول زدن :( تو فکریه همچین حرفایی وسط خیابان بودم که به یه پسره خوشتیپ برخوردم و چون خیلی تند داشتم حرکت میکردم یهو تعادلم از دست دادم و یهو پاشنه کفشم لیز خورد و اون منو گرفت و به لبخند آروم و دلنشینی رو صورتش داشت

هنوز خیلی گیج بودم که بهم گفت : مواظب باشید ممکنه آسیب ببینید. و بعد یهو به خودم اومدم و فرار کردم نمیدونم چرا این کارو کردم ولی فقط از اونجا دور شدم. دوباره رفتم به یه کمپانی دیگه تست بدم که اسمش بیگ هیت بود کمپانی خیلی بزرگی نبود ولی با این حال گل از بین کلی خار میاد بیرون😄🤍👌

تقریبا یه هفته از تست من گذشته بود و من در حال گرد گیری خونه بودم و فک میکردم که این کمپانی هم منو رد کرده و من برای آیدل شدن هیچ شانسی ندارم :( و یهو یه پیامک به گوشیم اومد که باعث شد دنیای من وای عوض بشه🤩آره من بلاخره یه آیدل شده بودم بلاخره قبول شدم🤩🤩🤩🤩🤍

روز بعد رفتم کمپانی بیگ هیت و اون پسره دوباره اونجا دیدمش ولی چون خیلی هیجان زده بودم بهش توجه نکردم ولی انگار اون منو نشناخت‌ و روز بعد من دوباره اونو دیدم و حتی روز های بعد با خودم گفتم حتما اونجا کار میکنه شاید مربی رقص باشه👌😄🤍

اون هر روز به من نگاه میکرد و بهم لبخند میزد فک کنم اونم منو شناخته بود به هر حال ما هنوز یه بارم باهم حرف نزده بودیم و این منو کنجکاو میکرد🤍😶 و بلاخره یه روز بعد از یک ماه اونو تو یه فروشگاه نزدیک کمپانی دیدم که داشت غذا می‌خورد و بعد به من اشاره کرد

بعد گفت بیا اینجا و منم به سمتش رفتم یه شیرکاکائو دستم بود با یه پاستیل وقتی به دستام نگاه کرد دوباره یه لبخند زد و گفت بشین منم رو صندلی نشستم و گفتم شما همون پسره نیستین که اون روز منو گرفتید؟! و اون دوباره یه لبخند زد و گفت بله من همون پسره هستم انگار زیاد همو می‌بینیم دوست دارم باهاتون بیشتر آشنا بشم. منم نگاش کردم و گفتم : حتما دوستای خوبی میشیم😊🤍