
سلام سلام خوبید؟اومدم با پارت دو داستان^^♡

توماس* اون چجوری این کارو کرد؟؟اهه قبلا خیلی بی دفاع بود الان دفاع شخصی یاد گرفته؟؟؟ تو تابستون چه اتفاقی براش افتادههه؟؟؟؟؟ولش کن حسابشو فردا میرسم فردا* الان به خونمون کل کلاسو دعوت میکنم و ضایع اش میکنم. -:سلام بچه ها امروز همه به خونه کن دعوتیم. دیپر:من نمیام. -:چرااا؟؟؟. دیپر:دوست ندارم با یه جوجه فکلی باشم. چون اوردم گفتم:یا میترسی چون من خیلی پول دارم دیپر:من از یه جوجه نمیترسم اما برای اینکه بعد ثابت کنم میام . اره همینو میخواستم(عکس این قسمت توماسه)

بعد از ظهر* همه بچه آمده بودن خونمون ولی ماسون (آریانا:اگه یادتون باشه اسم اصلی دیپر ماسون هست و دیپر از این اسم بدش میاد توماس برای مسخره کردن دیپر گفت ماسون.دیپر:اون از کجا میدونستت؟؟؟!!!!.آریانا:نمیدونم:|.دیپر:ممنووووون.)رو پیدا نمیکنم یعنی نیومده؟باید میدونستم... آرجن:پسر عمو تو فکری.توماس:نه چیزی نیست فقط دیپر نیومده.آرجن:اهان اون پسر که خیلی رو مخ بود؟.توماس:اره.ارجن:اونجارو اومده.بعد ارجن دستشو به طرفش دراز کرد. دیپر* وای خیلی مسخره چرا اصلا اومدم اینجا؟؟(آریانا:بخاطر غرورت.دیپر:تو خفه.آریانا:اهم اهم نویسنده این داستان منما.دیپر:باش ببخشید=/)"چه فکری تو سرشه؟؟"(اریانا:بچه ها"یعنی تو ذهنشه)توماس رو به همه کرد و گفت:سلام مرسی که دعوت منو قبول کردید و اومدید به خونه ی من و راستی این دختر عمو و پسر عمو های منه پس مراقبشون باشید.بعد اشاره به دختر و پسری کرد دختره چشماش قرمز بود . موهاش سیاه بود . موهاش تا کمرش میرسید و حالت دار بود.پسره هم مثل دختره بود ولی نسخه پسرش با چشم هایی سرد(آریانا:دوستان توجه کنید ارجن و آیین عکس این قسمت هست)

دختره با خجالت گفت:سلام من اریینم.پسره با مغروریت تمام مثل توماس گفت:منم آرجنم.دیپر:" الان قراره چه اتفاقی بیفته؟؟".توماس رو به من کرد و پوز خندی زد معلومه یه اشی برام پخته توماس:بچه بیاین یه بازی کنیم. و رفت یه جعبه اورد و آرجن گفت:بچه ها این بازی شانسیه یعنی دو تاس رو باهم میندازیم و عدد های تاس رو جمع میکنیم و عددی که در اومده رو روی این مقوا پیدا میکنیم و اسم اون شخص معروف رو میگیم.

توماس تاس رو انداخت و گفت:شرلوک هلمز هست.ارجن:افرین تومی. اریین:تومی؟؟ آرجن:خب اسم خودمونی توماس.آریین:آها. ارجن پوز خندی زد و گفت:حالا نوبت توعه ماسون پاینز. سرخ شدم من از این اسم متنفرم اون از کجا میدونست؟؟(دیپر:شکایت دارم.آریانا:چیه؟!.دیپر:چرا اینا برای من میفته؟ها؟تو هر داستان و بعد اتفاق های بد برای من میفته.آریانا:مثال بزن.دیپر:نگهبان ابی،پیوند بعد ها،نیمه اکسالوتل،کابوس دیپر و...آریانا:باشه باشه چمیدونم.دیپر:ممنون از شفاف سازی)
عیدتون مبارککک
فعلا خداحافظ ♡♡♡♡♡
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود ❤
ممنون💛
عید تو هم مبارک:)❤️🌺
🙂
خیلی خوب بود:)
میسی😍❤