که یه پسر اومد جلوی در چیزی نگفتم که خودش شروع کرد به صحبت و گفت خواهرم ماجرا رو برام تعریف کرد ولی باید بگم که لوکا هیچ وقت بر نمیگرده گفتم یه آدرس یا شماره تلفن ندارید ازش گفت متاسفم ولی اجازه ندارم تلفن سو به کسی بدم اگر خودش تماس گرفت بگم کی باهاش کار داره گفتم بگید مرینت خودش من و میشناسه
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
41 لایک
عالییییییییییییییییییییی
ایول پارت جدید😍
عالی بود بهترین داستانیه که تاهالا خوندم
ممنون نظر لطفته
عالیییی بود
ممنون
خیلیییی قشنگ بود اجی جون 💓
مرسی اجی جون
عالی اصلا عالی عالیل
ممنون
( تستچی جان تکراری نی کامنتم بفهم )
عالی بودددددد
بیست بود
بسیار زیبا بید
مرسی نظر لطفته
عالیییییی بود بعدیییی تو مهمنونیم هم شرکت کن اجی جونم😘😘 زود تر هم بزار😍
ممنون
اگر تونستم حتما اجی
عالی
عالیییییق
ممنون