چشمامو باز کردم مثل اینکه ب خاب رفته بودم دهنم باز بود همون پسری رو دیدم ک منو بست و کلمه های عجیب غریب میگف روی صندلی نشسته بود داشت ب من نگا میکرد شرو ب صحبت کرد:چقد زیبایی ولی حیف تو قربانی هستی با چاقویی ک تو دستش بود بازی میکرد ادامه داد:خوش خاب هم ک هسی میدونی چقد خابیدی
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
3 لایک
خب خوندمش واقعا عالی بود پارت بعدی هم بزار