
هوفففف بعد ده ماه اومدم یک هقته😊😀 بریم پارت بهد بدووووییینننن
شوگا خودشو انداخت روم سوگا:من دوست دارم دوست دارم دوست دارم دلم میخواد مال من باشیییی نیکا:هقق نهه من من از زبون بابای نیکا😂😂🤦♀️🤦♀️:از دست زن بی عقلم رفته بودم بیرون یکم هوا بخورم که دیدم یه پسر ..افتاد..ده روی..نیکاااااا؟؟؟؟؟؟ دستامو مشت کردم و رفتم طرفشون بابای ن:شماااا دارینننن چهههه غلطیییی میکنیننننن نیکا:......شوگا ترسید از روش بلند شد و اومد نیکی رو هم بلند کرد شوگا:ببخشید شما؟؟ نیکا:یونگیییی😱😱😱😱 شوگا:..؟؟؟ بابای ن:من کیممم من باباشمممم شوگا:ااا ببخشید نیکا:بابا اونو ول کن بیا هر وقت رفتیم خو بابا ن:ساکتتتتت
هر شب میری بیرون ساعت دوازده شب برمیگردی الان فهمیدم کجا میری و چه غلطی میکنیی😡😡😡😡 شوگا:نه نه تقصیر من بود باور کنید اون میخواست برگرده من نزاشتم باور کنیددد اون کاری نکرده اینجوری یرش داد نزنید (الاهیی بچم عاشق شده عاشق شدنشو) بابا ن اوکپ دست نیکارو گرفت و کشون کشون بردش سمت ماشین نیکا:هقققق بابا جونننن بابا ن:الان شدم بابا جون ها😡😡😡😡😡😡 از زبون شوگا:خیلی ناراحت بودم معلوم نیست چه بلایی سرش بیاد بخارطر من داره اذیت میشه ولی من اینو نمیخوامممم😞😞😞😞😞
بریم پیش اونا»« رفتیم خونه منو برد پرت کرد تو خونه مامان ن:یا خداا چیشده چرا اینجوری میکنی با بچممم بابا ن:بچتتت؟؟ میدونی بچت چکارا کردهههه؟؟ مامان ن:مگه چیشده؟؟ نیکا:هققققق اون فقطط هقق دوستممم بوددد هققق میخواست باهام دوست شهه هقققق کاری نداشتتت کههه هقققق مگه عیبی داره باهاش دوست شممم هقققققق چراااا اینجورییی میکنییی بابا هقققق مگه چه گوهییی خوردممممم هقققققق اههههه چرا باهام اینجوری میکنییییننننن مامان ن:چیشده عزیزم اخم کرد به باباش مامان ن:باز چکار کردییییی چرااا با دخترمووو اذیتت میکنیییییی بلند شو نیکا قربونت بشم پاشو نیکا رفت بغل مامانش مامان ن:عزیزم فعلا برو یه جایی تا من تکلیف باباتو روشن کنم برو زود برگرد منم حساب اینو میرسم نیکا رفت بیرون و رفت ساحل که دید
که دید شوگا نشسته و داره گریه میکنه نیکا:یونگییی شوگا با اشتیاق برگشت سمت صدا و داشت بال درمیاورد نیکا رفت بغلش (اههه اههه چندش کاری الان شروع میشه) شوگا:نن نیکااااا 😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭 نیکا:چرا گریه میکنییییی هوممم؟؟؟؟ گریه نکنننمم منم گریم میگیرهههه شوگا موهاشو نوزاش کرد و بوسید شوگا:هقق نیکا هق میشه با خودم ببرمت بریم باهم زندگی کنیم تا هقق دیگه اجازه نمیدم کسی اذیتت کنه هقق میای باهام نیکا:اره هق میام باهات شوگا:😁😭😭 بعدش اروم ل ب همو بوسیدن ولی طولانی
یکم بعد نیکا:یونگیی شوگا:جونم نیکا:میگم من الان دوست دخترتم؟ شوگا:اره بیبی نیکا:🥺 یونگی هق مامانم گذاشت بیام شوگا:هیشش اروم باش کریه هم نکن قلبونت بلممم یه روز میریم پیش مامانت باشه نیکا:باشه
پایان پارت 2»«»«»« ببخشید دیر شد اخه سرم شلوغ بود ولی دیگه میزارممممم زوددددد ...ادامه دارد....
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بید😘