

آنچه گذشت = ا.ت و یونگی و جیهوپ تو یه اتاقی که شبیه آزمایشگاه بود زندانی شده بودن اونجا متوجه اتاقی کوچیک زیر زمین شدن داخل اون رفتن و پرونده های خودشون رو دیدن اومدن بیرون بعد حال یونگی بد شد و ا.ت ازش مراقبت کرد که فردا صبح یونگی ا.ت رو ب.و.س.ی.د شروع داستان یعنی قرار بود یه داستان عاشقانه شروع بشه؟ ا.ت و یونگی؟ جای تعجب داشت اونا بشن عاشق و معشوق هم اوووو ولی هیچ چیزی غیر ممکن یا نشدنی نیس جیهوپ* هعیییی یعنی تا کی باید اینجا باشیم.....چشمامو باز کردم که با صحنه ی روبه روم سر جام میخکوب شدممم چییی ا.ت و یونگی داشتن همو م.ی.ب.و.س.ی.د.ن جیهوپ با داد .. هووووی شما دو تا دارین چه غلطی میکنین یونگی و ا.ت حسابی شوکه شدن و از هم فاصله گرفتن یونگی.. تو کی بیدار شدی جیهوپ.. خاک تو سرت انقدر درگیر کار بودی که متوجه نشدی یونگی.. هوووی درست حرف بزن کاری نمیکردیم جیهوپ.. اره دیدم عین یه گربه ترسیدی یونگی.. چیییی گربه هه من گربه ام اگه منگربه ام تو چییی؟ جیهوپ.. هر چی باشم از تو یکی بهترم یونگی و جیهوپ همینجوری با هم بحث میکردن که ناگهان ا.ت گف ا.ت.. بسههعه دیگه اه چتونه همش دعوا میکنین یونگی.. به من چه این اول شروع کرد ا.ت.. دوتاتون ساکت شید وگرنه از همین بالا پرتتون میکنم پایین جیهوپ.. کدوم بالا ا.ت وقتی میبینه هیچ پنجره ای نیس متوجه میشه که ضایع شده و جیهوپ آروم اروم بهش میخندید ا.ت.. خیلی خوب توام نخند حالا انکار چی شده جیهوپ.. اوکی اوکی و بگو داشتین چیکار میکردین؟ ا.ت.. ساکت شوووو بیشعور ا.ت کفشی که پاش بود رو در میاره و پرت میکنه سمت جیهوپ جیهوپ با درد.. واااای پامممم خداااا دارم میمیرم اره کفش ا.ت خورده بود توی پاش که شکسته بود ا.ت.. واااای هوبییی چت شد یونگی.. داره میمیره ا.ت.. ساکت شو خدا نکنه یونگی.. به من چه خب ا.ت.. وااای نفس بکش یونگی.. پاشو بابا نفله فیلم در نیار بعد گذشت ۱ دقیقه متوجه شدن جیهوپ نفس نمیکشه ا.ت.. وااای دوستمو کشتم یونگی با ترس.. هیییی نفش بکش هوووی همینجوری در حال داد زدن بودن که یهو
که یهو صدای گریه ای از همون اتاق کوچیک داخل زمین شنیدن یونگی.. صدا از همون اتاق میاد (منظورش همون اتاقه که توی پارت قبل رفتن) ا.ت..اره صدای چیه؟ یونگی.. من میرم ا.ت.. منم باهات میام یونگی.. نمیشه تو پیشه جیهوپبمون ا.ت.. نخیر نگرانتم بات میام یونگی لبخند آرومی زد و گفت باشه بیا ا.ت و یونگی در اتاق رو باز کردن رفتن داخل به سمت قفسه ها رفتن اونجا متوجه یه در کوچیک مخفی شدن در و باز کردن رفتن داخل اونجا کاملا خونی بود و در و دیوار ها پر خون بود ا.ت با ترس.. وایییی اینجا کجاس یونگی چیزی نگفت و سکوت کرد کمی جلوتر یه صندلی بود که کاملا خونی بود و یه دختر یه اون صندلی با طناب بسته شده بود صورت دختر کاملا خونی بود و نمیشد فهمید که چه شکلیه یونگی.. تو همین جا وایسا من میرم طناب ها رو باز کنم ا.ت.. باشه ولی توروخدا مواظب باش یونگی.. با لبخندی که کل صورتش رو گرفته بود .. چشم یونگی سمت دختر رف و طناب ها رو باز کرد اما مثله اینکه دختر بیهوش بود و یونگی تا طناب ها رو باز کرد دختر توی بغلش افتاد یونگی.. بیهوشه کمک کن ببریمش ا.ت با عصبانیت جلو میاد و با کمک یونگی اون دختر که هویتش معلوم نبود رو به سمت اتاق خودشون میبرد .................................................... ۲ ساعت بعد از دید دختر.. چشمام رو باز کردم توی یه مکان دیگه بودم دست و پام دیگه بسته نبود و انگار روی زمین بودم یونگی.. بالاخره بیهوش اومد هیخوبی؟ صدامو میشنوی ا.ت همچنان چپ چپ به یونگی نگاه میکرد مثله اینکه حسابی ناراحت بود که یونگی به دختره دست زده بود دختر.. عای سرم من کجام یونگی.. تو پیشه مایی دختر.. شما کی هستین یونگی.. تو توی طبقه پایین اتاق ما بودی دختر کمی به دور و برش نگاه میکنه و با دیوار های سفید خیلی بلند با خط های بزرگ روبه رو میشه و دری سبز شکل که با زنجیری کلفت محکم بسته شده دختر تازه همه چیز را یادش میآید و کمی دیگر که میچرخد متوجه پسری بیهوش میشود دختر.. اون چرا بیهوشه ا.ت.. اها این دوسته ماس جیهوپ پاش شکسته بخاطره ضربه ای که به پاش خورد بیهوش شد دختر متوجه پای باندپیچی جیهوپ میشه و میگه این که نشکسته انگار یه زخمعمیقه که اینجور بسته شده ا.ت.. اره شاید یهو
که یهو دختر بیهوش شد یونگی.. عهه چیشد هی خوبی پاشو ا.ت.. ولش کن خیلی مهمه یونگی.. ا.ت انقدر حسودی نکن دختره داشته میمرده ا.ت.. چرا تو طرفدارشی یونگی.. من طرفدارش نیستم چی داری میگی ا.ت.. چرا هی میگی پاشو پاشو و نگرانشی یونگی با خنده..پس حسودیت شده؟ ا.ت.. نه اصلا حالا که اینطوره منم میرم با جیهوپ یونگی.. هوووی تو غلط کردی ا.ت..ساکت شو خودت غلط کردی ا.ت از یونگی دور میشه و میزنه زیر گریه یونگی.. باشه باشه ببخشید گریه نکن...عزیزم گریه نکن دیگه عه من غلط کردم باشه خوشگلم گریه نکن ا.ت حسابی شوکه شده بود یونگی همون پسره سردی که اصن بهش محل نمیداد الان داره قربون صدقش میره؟
ا.ت با شک چی یونگی قیافشو شبیه یه پیشی کیوت میکنه ا.ت.. خوب میدونی چیکار کنی ها اوکی بخشیدمت و بوسه ای روی لپاش میذاره ا.ت.. اون دوتا رو چیکار کنیم یونگی.. جیهوپ و اون دختره هم خودشون بهوش میان ا.ت و یونگی تبدیل شده بودن به دو تا عاشق که حاضر بودن جونشون رو فدای همدیگه بکنن ولی معلوم نبود در آینده کی قراره فدای اون یکی بشه .................................................... از دید دختر عای سرم من کجام چشمام رو باز کردم باز توی همون اتاق بودم ا.ت و یونگی بالا سرجیهوپ بودن که سعی میکردن بهوشش بیارن دختر.. عای چیکار کنم یونگی.. خوبی ا.ت.. هووی و نشکونی از پهلوش میگیره یونگی.. عاای دردم گرف ..ا.ت.. فقط خفه شو برو یونگی یونگی.. تو میدونی ما برای چی اینجاییم دختر.. اره من اسمم آلیسه و قبلا پرستار اینجا بودم هر روز شاهد مرگ آدمای زیادی بودم نمیخواستم دیگه شاهد این موضوع باشم به همه آدمای اونجا همچیو گفتم اما اینکار به نفعم نبود چون رئیس اینجا کیم تهیونگ همه رو آدمای اونجا رو کشت و و منم به مدت ۲ سال زندانی بودم ا.ت و یونگی .. باهم چیییی آلیس..اینجا روی آدمای خاصی که توسط دوست یا آشنا هاشون شناسایی شدن توسط این سازمان مورد نطر گرفته میشن و با رضایت خانواده هاشون دزدیده میشن و روشون آزمایش انجام میشه هر کس واکنش مورد نظر اونارو گرف میشه ربات انسان نمای اونا
بچه ها ببخشید چون تو بیمارستانم اصن حال ندارم برای همین کم بود اسلاید بعدی ادامه
شب ا.ت و یونگی به دیوار تکیه داده بودن و ناراحت بودن یونگی.. چه بلایی سرمون میاد ا.ت.. نمیدونم ولی ما باید قوی باشیم ناگهان
ادامه در نتیجه
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عزیزم خوتو اذیت نکن هر وقت مرخص شدی پارت بع رو بزار حالت خوب نیس بعتر که شدی بزار باشه ؟
آخه فعلا باید تحت نظر باشم بعد یوقت خسته بشید بازم مرسی که به فکرم بودی بوس بوس😘😘😘
🖤🖤🖤🖤 ایشالا زود خوب میشی
مرسی❤
بعدی رو بزار
زود بزتر
بازدیدا زیاد باشه چشم
عالییییییی
ممنونم❤🥺
آقا چرا احساس میکنم که عشق این دوتا کنترل شده هست
دیگه دیگه....
منم دقیقا همین حس رو دارم 😕
یعنی چی
ولم کنید بزار برم بزنمش ولم کنید
بیا بزن🤣💔
عععععععااااااااااااااااااااااالللللللللللللللللللللللللللللللییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
❤❤❤
عالیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
❤
:)