لایک کنید
اصلا حوصله نداشتم******فردا*****مرینت:ههااااممم[]خمیازه[]ساعت۸و نیم بود ای وای ی ی ییییییییی سریع رفتم دوش گرفتم موهام با حوله بستم یه پیرهن تا سر زانو پوشیدم که رنگش زرد بود موهام خشک کردم بعد شونه کردم دم اسبی بستم بدو بدو به سمت مدرسه رفتم رفتم داخل هیچ کس نبود!!پس آلیا چی گفت؟رفتم رو نیمکتم نشستم صدای پا از پشت سرم اومد ترسیدم قل*ب٪م داشت از دهنم بیرون میومد حالم بد بود!می خواستم سرم برگردونم که دیگه نفهمیدم چیشد!آلیا:خب بی&هو@ش شد😁وقته نقشس آدرین آریا نوبت شماست دستش ببندید با چشماش آدرین:حله😌دست مرینت بستم آریا هم چشماش در آغوشش گرفتم و بردمش سمت ماشین اریا در باز کرد *رسیدن*خب خب بالاخره رسیدیم مرینت:چشمام بازشد اما چیزی رو نمیدیدم ترسیدم نه کنه کور شدم😢رو صندلی بود خودم وول دادم تا بازشم که یکدفععههه یکی چشمام و اون یکی دستام باز کرد پاشدم و زل زده بودم بهشون آدرین:چیه نگاه میکنی؟🧐مرینت:به به می بینم جمع دوستای پستای زیبا گزار اینستا هم اینجاست خوب با پای خودتون اومدید تو چن&گ#م مارینا:ممم...ررریینت ببخشید آجی غ@لط کردم آریا: پریدم جلوی مرینت و گفتنم:مق&ص^ر منم 😠مرینت:کدومتون نقشه اش کشید ها؟😡آریا،:من من مرینت: کی فتوشاپ کرد مارینا:امم من آریا:چ*ر&ت پرت نگ من کردم مارینا:آریا در£وغ نگو مرینت:چوب اون گوشه رو برداشتم و افتادم دنبالشون😐
مارینا:آبجی غ*ل#ط کردم ببخشید😭آریا:مرینت جون من ببخش بابا غل&ط کردم😢مرینت:نه نه شما دوتا باید ادب شید😌آدرین:وایسیدددد😐الان می خورید به کیک مرینت:سعی نکن جلوم بگیری صورتم برگردوندم آدرین راست میگفت!گفتم:نه نه کمک نینو:الیا برو کنار کیک الان پخش میشه تو صورت هردوتون بدوووووو آلیا:بابا..شه😓دویدم و رفتم اونطرف آخیش هوففففففففف😓شانس اوردم مرینت:هوفف آلیا کو&ری دختر نینو:تقص&یر خودته الکی ننداز تقصیر آلیا[]عش&ق بی هد مر^ز😂[]مرینت:تو دلم گفتم برو بابا گفتم:خب خب کجا بودیم وایسید شما دوتا وروجک باید ادب بشید آدرین:بسههههههه[]باداد[]یه دقیقه همه وایسادن و ز&ل زدن به من گفتم:مرینت اینا کاری بدی کردن قبول اما امروز خ*اص ببخشون مرینت:مگه امروز چه روزیه؟🧐آدرین اومد در آغوشم گرفت و تو گوشم گفت:
تولدت مبارک❤ با بهت نگاهش کردم نینو و آریا یه میز آوردن آلیا کیک گذاشت روش مارینا شیرینی هاروگذاشت میلن پلو رو آورد رز مرغ اورد جولیکا ماهی اورد باورم نمیشه امروز تولدمه🥺از آغوش آدرین در اومد خواستم برم کمک که مچ دستم آدرین گرفت ادرین:کجا خانم کوچولو امروز تولد تو هست لازم نیست بری کمک😐مرینت:اما آدرین:اما نداریم مرینت:هوفففف باشه😑آدرین خودش رفت و با کمک نینو و کیم صندلی هارو آوردن بعدشم اتاق تزئین کردن🙂رفتم رو صندلی نسشتم همه هم رو صندلی شون نشستن خواستم فوت کنم که آدرین:اول آرزو بکن مرینت:باشه تو دلم گفتم خدایا کمکم کن به کسی که می خوام برسم[]آدرین میگه[]شمع هارو فوت کردم کیک بریدم همه کادوهاشون دادن مارینا برام ساعت مچی خریده بود رز و جولیکا یه دامن صورتی خریده بودن میلن یه دونه ساز دهنی خریده بود آریا یه بلوز بنفش خریده بود و در آخر آدرین بود آدرین:خب کادوی من باز کن 😈مرینت:قیافه اش که اون طوری شد ترسیدم کادوش باز کردم یه یکدفعه یک عروسک از داخلش اومد بیرون و تکون خور جی&غ بلندی زدم همه خندین گفتم رو آب بخندید میلن:بی جنبه آدرین:شوخی کردم کادوی اصلی اینه مرینت:همه چشماشون گرد شد کادو رو گرفتم دادم دست مارینا خودت باز کن من می ترسم مارینا: خب منم میترسم مرینت:همینطور دست به دست شد تا دوباره افتاد تو دست من😐آدرین:مطمئن باش نمی ترسی مدینت:درش باز کردم یه این دست کم ۳۰۰هزار یورو پولشه!!!
خب خب تموم شد برا بعدی چون حساس ویژه است۵ لایک می خوام این محظ اطلاع اون دوستانی گفتم که می خونن و کامنت نمیدن و لایک نمیکنن قول میدم تا شد ۵ لایک پارت بعد بزارم حالا خود دانیند😁
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی 😍😍😍😍
مرسی خوشگلم
ببخشید الان 7 لایک هست طفا پارت بعدی رو بزار من الانه که سکته کنم
باشه عزیزم الان دارم دواسلاید آخر مینویسم❤
وای نمیدونی اصلا داشتم سکته میکردم وقی پایان و خوندم اما بعدش همچین فهمیدم
عالییی بودددد ج چ: محوبف چالش ات خیلی باحال بود
مرسی آجی جونم😘