😂کار هایی که خیلی تو بچگی انجام میدادم ✨

کاری که خیلی انجامش میدادم این بود که توی غذای داداشم ی خیلی نمک بریزم و میرختم ما ی روز مهمون داشتیم همه چیز قشنگ داشت پیش میرفت بعدش الناز اون دختره اومد همشم برا داداشم ناز و عشوه میومد منم که کار زیاد خاصی نکردم فقط توی غذاش ی عالمه فلفل و نمک ریختم تا بفمه داداشم مال منه 😂😂😂😂

کار بعدیم این بود که وقتی مادرم اسفند دود میکرد من اون دونه های اسفندی رو که سیاه میشدن رو بر میداشتم میرفتم میزدم به صورت داداشم و بابا کلن صورتشون رو سیاه میکردم بعدش که بیدار میشدن من میگفتم اله اله عمو نولوز اومله عمو نولوز اومله (معنی حرف های بی معنیم گ=اره اره عمو نوروز اومده )😅😅😅

کار بعدیم جا دادن وسایل خانواده بود مثلا سوییچ ماشین پدرم و لباس های داداشم و لوازم آرایشی مادرم رو جا میدادم تا دنبالش بگردن من اونجا غش غش میخندیدم ی بار سوییچ بابام رو توی شامپو تو حمام گذاشتم اخرش داداشم که رفت حموم شققققق میخورد رو سرش 😂😂😂😂

خیس کردن صندل های تو دستشویی من همیشه وقتی که میرم دستشویی باید پاهام رو آب بزنم از بچگی اینطور بودم همش م از قصد روی صندل های دستشویی وایمیستادم تا خیس بشه نفر بعدیش که داداشم بود به چوخ بره حتی ی بارم اشتباهی خیس کردم پدر بزرگم رفت دستشویی جورابش خیس شد همه میدونستن کار منه ولی نمیگفتن😕😂

تف کردن توی غذای دختر خاله ام منو دختر خاله ام توی بچگی اگه جلومون رو نمیگرفتن حتی توی خیابونم دعوا میکردیم ینی انقد وضعمون خراب بود منم از قصد توی غذا هایی که مامانم درست میکرد تا بخوره تف میکردم وای نمیدونید چه با ولع غذا میخورد 😂😂

اذیت کردن دوست های داداشم من سر اونا خیلی بلا ها آوردم حتی اگه صدتا تست هم درست کنم تموم نمیشن مثلا ی بار داشتیم میرفتیم بیرون ما اینطوریم که وقتی میریم بیرون کارت بانکی مون با میاریم بعد میزاریم جلوی صاحب رستوران یکی رو انتخاب کنه هر کدوم رو که انتخاب میکرد باید اون پول رو میداد منم که به سن قانونی نرسیده بودم هرچی میخواستم سفارش میدادم همه چیز اخرشم از غذای اون بیچاره ها هم میخوردم بعدشم بجای تشکر همشون رو ی گاز مشتی میگرفتم اونا هم کم اذیتم نمیکنند اصن دلتون براشون نسوزه ها دلتون برای من بسوزه که باید تحملشون کنم.😂😂😂(برو نتیجه چالش داریم)