سلام من اومدم ولی حالم خیلی گرفته چونکه یکی از بی سلیقه ترین خواننده ها میگه بلد نیستم رمان بنویسم من چون برای ادرین و مرینت یه مدت اتفاق خواصی نمیفته از کاترین یا همون رزیتا و لوکا مینویستم ولی از الان بگم که در چند پارت دیگه یعنی اخرای این فصل قراره شکه بشید ولی نگران نباشید من اخرای این فصل میگم فصل بعدی رو چطور نشونه گزاری کردم
عد از پایان مراسم همه رفتن هتل ووسایلشون رو جمع کردن و برای رفتن اماده شدن و رفتن توی سالن اصلی هتل که خانم مندلیف و اقای داماکلیز اومدن و بدون چمدون و به بچه ها گفتن:بچه ها متسفانه پروازمون عقب افتاده چون هوا پیما مشکل فنی پیدا کرده و همه بچه ها هم قبول کردن و برگشتن به اتاقاشون! اماااا به جز مرینت و ادرین مرینت و ادرین از خانم مندلیف و اقای داناکلیز خواستن که اونا توی یه اتاق باشن و خانم مندلیف و اقای مدیر هم قبول کردن ولی اینجوری به نعف الیا و کارمن و رزیتا(کاترین) هم شد چونکه مرینت و الیا و نینو و ادرین تویه اتاق و لوکا و مارک و رزیتا و کارمنم تو یه اتاق از زبان رزیتا: تبق معمول مرین و ادرین خواستن پیش هم باشن و این به نعف ما هم شد و ما هم امشب رو تویه اتاق با کسایی که دوسشون داریم میمونیم ولی انگار که این فقط به نعف من بود کارمن کلا با مارک سرد رفتار میکرد وقتی مارک ازش سوالی میپرسید در یک کلمه جوابشو میداد کلا عقل از سرم پریده بود دیروز کارمن داشت خودشو میکشت واسه مارک اما حالا چشه دوباره شب که مارک و لوکا خوابیدن(اها راستی بچه ها کارمن و رزیتا رو یه تخت و مارک و لوکا هم یه تخت داشتن یعنی دخترا و پسرا جدا!) به کارمن گفتم بیاد رو پشتبوم و وقتی رفتیم بالا مچشو گرفتن( نه واقعا دستشو نگرفت یه استلاح بود) و کشوندمش یه گوشه و گفتن دوباره چته تا دیروز داشتی مثل پروانه دور و بر مارک میگشتی حالا چی میخوای!؟😐 کارمن گوشیشو باز کرد و یه کس بهم نشون داد و گفت: بیا ببین دیگه طرف واسه خودش دوست دختر پیدا کرده اونوقت انتظار داری من بخندم درزم من واسه کسی که لیاقت نداره گریه نمیکنم(بابا شاخ نشو واسه مااااا هر دختری باشه گریه میکنه الان نکنی بعدا میکنی😏_باشه میبینیم _میبینیم) رزیتا:عه عه عه عههههه دختر چه چیزا شده و تو به من نگفتیاااااااا_تازه من تصمیم رو این دفعه گرفتم و به عشقممم میرسم_وای خدا رحم کنه!_نگران نباش من از این به بعد تلاش میکنم که به ناتانئیل برسم _پس بد بخت شدیم رفت_ بعله دیگه باید کمک کنی اجی کوچولوت به عجقش برسه گوگولیییییییییی_برو بابا دراز😂😂😂😂😂😂😂😂(رزیتا یک سال از کارمن بزرگ تره و کارمنم ۳ سانتیمتر از رزیتا قد بلند تره) و هردو زدن زیر خنده😂😂😂😂😂 صبح روز بعد از زبان مرینت: صبح از خواب بیدار شدم بچه ها هنوز خواب بودن تا اونا بیدار بشن رفتم همهی کارامو کردم و مسواک زدم و صورتمو شستم موهامو خوشگل کردم و به جای اینکه پایین خرگوشی ببندم بردم بالا و خرگوشی بستم (راستی اینشون جلو دره یعنی از در که میای تو سمت راستی درست دومتر بعد از در توراه رو اتاق خیلی پیچیدست خودتون تسور کنید😂) یه هو به خودم اومدم دیدم بکی از پشت بقلم کرده برگشتم دیدم ادرینه سرخ شدن انگار که داشتم قش میکردم(😂😂😂😂 بفرماا خودت گفتی ادرینو میخوام بیا اینم ادرین) من گفتم:ادرین ترسوندیم _چیه فکر کردی لولو خور خوره اومدههه😂_نه بابا واسه چی ! بعدش دوتامون زدیم زیر خنده😂😂😂😂😂 از زبان ادرین: تابلو بود که مرینت علاناست که قش کنه خوب خال خالیه خودمه دیگه اگه پیشم باشه انگار دنیا مال منه برگشتم به مرینت گفتم:عزیزم!؟_بله؟_میدونستی خیلی خیلی دوست دارم_ توهم میدونستی حاضرم واست بمیرم!؟( عجب غلطی کردن این دوتارو به هم رسوندم و هویتشونو فاش کردن خداااااااااااا اینا منو روانی میکنن اه اه اه) بعد من گفتم: تو هم میدونستی تا وقتی تو کنارم باشی تمام دار و ندار دنیا برام بی معنیه و با کل دنیا انگاری مال منه!؟_ای شیطون نیخوای یه کاری کنی همینجا قش کنم نه نه حتی فکرشم نکن
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
12 لایک
من خیلی رمان و داستان از میراکلس خوندم
اما جدی جدی مال تو خیلی بهتر بوده و عالی بوده
بقیه خیلی تخیلی می کننش
تو از اسپیشیال ها کمک گرفتی و داستانت خیلی تخیلی نیست که غیر قابل باور باشه
من آدرینتی ام اما بعضی ها بسکه از آدرینت می زارن
خیلی تکراری میشه
بازم میگم آدرینت شیپرم بای
عالییییی❤❤❤❤سریع پارت بعدی رو بزار
ممنونم چشم حتما میزارم سریع تر
عالی موفق باشی و زودتر بعدی رو بذار
ممنونم خیلی ممنونم بله سعی میکنم زود تر بنویسم و بفرستم
چرا دیگه داستان نیست
ولی عالی بود من هشت روز هست منتظر هستم
اییئییییی واقعم متسفا چند روزی میشه بخواطر کلاس های مجازی نمیتونم بنویسم ولی اصلا نگران نباشید مینوستم چون خوب من امسال کلاس ششمم و معلمم خیلی سخت میگیره و بخواطر درس و اینجور چیزا نمیتونم بنویسم ولی حتما شده تا هفته بعد مینویسم داشتان رو شما منتظر باشید و رمان وحشت تنهایی در جنگل و الماس عاشق قلبم رو هم بخونید
عالی بود
من با حرف تو که میگفتی دخترا شاخ شده ان موافقم چون قدیما پسرا جلو دخترا درمیومدن ولی الان دخترا تو رو پسرا وایمیستن
داستان منو هم بخونید
(دخترا به خودتون نگیرید بعضیا اینطورین)😁😁
خوب راستش دخترا چیزایی دارن که ادم هرگز انگار اونارو پیدا نمیکنه مثل یه صحنه نمایش یا طاءتر توی طاءتر سایه ها همیشه دوست دای بدونی اون شکل ها ویا اون نمایش رو چطور اجرا میکنن دریق از اینکه بدونیم که این نمایش مثل یه جعبه راز الود و در بسته هست که باز کردنشم ادمشو میخواد . کارو با این جمله تموم میکنم دیدید میگن همیشه بهترین چیزا مال پسراست!؟ اره همیشه بهترین چیزا مال پسراست مثل ما دخترا