خب اینم پارت چهارم . سناریو فصل اول تموم شده اگه تموم بشه و حمایت کنید. ی فکر هایی برای فصل دوم دارم که بنظرم عالی میتونه باشه.
از زبون ا/ت : تهیونگ برام ی تیشرت گشاد اورد . پوشیدمش . برام خیلی بزرگ بود ولی خب دوس نداشتم چیز تنگ بپوشم و تهیونگ اینو میدونست . تصمیم گرفتم فردا یونا دگم یوتا بیاد اینجا تا وسایلمو بزاره و بریم یکم چیز میز واسه اتاقم تو خوابگاه بکنم . بنظرم یکم زیادی خالی بود . یونا از همه راز های من با خبر بود . اون میدونست داداشم عضو بی تی اسه . از موقع دبستان باهم دوست بودیم و وقتی که من رفتم اسپانیا هر چند وقت ی بار میومد پیشم . خیلی خوبه که یونا همیشه پیشمه . اون ی دوست واقعیه
فردا صبح از زبون ا/ت : نیم ساعت بود که بیدار شده بودم و دست و صورتم رو شسته بودم ولی خجالت میکشیدم که برم پایین . راستش اولین باری بود که تو ی خونه یا ۷ تا پسر زندگی میکنم اونم از خودم بزرگتر . ولی خب اونه مثل داداشام بودن و هستن . بالاخره جرعت کردم از اتاق برم بیرون . همین در رو باز کردم هوسوک اوپا رو دیدم . ا/ت : اوه با من کاری داشتین . هوسوک : عام نه میخواستم صدات کنم بیای برای صبحونه😅 . ا/ت : ممنون تهیونگ : هی هوسوک کجا موندی ، فقط میخواستی بگی ا/ت بیاد واسه صبحونه
از زبون ا/ت : رفتیم پایین . سر میز صبحونه پیش تهیونگ نشستم . نامجون اوپا داشت راجب کامبک و زمان انتشارش حرف میزد و برنامه امروزشون رو میخوند . داشتم به حرف های نامجون گوش میکردم که تهیونگ آروم با آرنجش زد به دستم . تهیونگ : هی امروز میخوای بری بیرون ؟ ا/ت : آره یونا میاد اینجا وسایلمو بیاره و برم واسه اتاقم تو اینجا یکم وسایل بگیرم . زیاد اینجا نمیمونم آخرش تا ی ماه میرم ولی اتاقه به وسایل نیاز داره . تهیونگ : نه من با نامجون هیونگ و پی دی نیم حرف زدم تا وقتی که خونه پیدا کنی میتونی اینجا بمونی قشنگم . ولی وقتی میری بیرون مواظب باش خیلی خطرناکه اگه ساسنگ ها ببیننت اذیتت میکنن . ا/ت : مواظبم تهیونگی .
یونا اومد و همه وسایلم رو آورد . آهنگ مورد علاقم من بلو ساید هست(بلو ساید یکی از اهنگای هوپیه . پیشنهاد میکنم حتما گوشش بدید عالیه) . میخواستم برای اون اتاق ی تم آبی بگیرم . اگر حداقل تا دوماه اونجا بمونم به وسایل احتیاج دارم مخصوصا میز تحریر . از اونجایی اتاقش بزرگه میتونم میز تحریر بزارم . از آهنگ خوندن خوشم میومد. یادم نیست از کی ولی وقتی که رفتم خارج شروع کردم به نوشتن آهنگ. آهنگایی که برام معنا و مفهوم خاصی داشت . انگار عاشق ی کسی شده بودم ولی نمیدونستم کی . انگار آهنگایی که نوشتم ی مخاطب خاص داشت . تو دلم همیشه دنبال ی نفر بودم که دیدمش و میشناسمش و عاشقشم ولی نمیدونم کیه . مثل کسیه که گمش کردم......
با صدای یونا به خودم اومدم . یونا : هی دختر حواست کجاس داشتی میخوردی به دیوار😂. راستی من دیشب تو نت میچرخیدم ی مغازه دیدم که دیروز افتتاح شده و خیلی غوغا کرده . لوازم اتاق و خونه با تم آلبوم های اعضارو رو میفروشن . میگم میای بریم ی سر بزنیم ؟ ا/ت جونم بیا بریم دیگه . ا/ت: میگم یونا من میخوام اتاق رو با تم آهنگ بلو ساید درست کنم نظرت چیه ؟ یونا : اووو فکر خیلی خوبیه . ا/ت: پس بیا بریم همین جایی که گفتی . فقط دعا کن بلو ساید رو داشته باشن . با کمک مسیریاب و کلی جستجو بالاخره پیداش کردیم . خیلی شلوغ نبود . رفتیم تو و از خانمه راهنمایی خواستیم . بالاخره اون چیزایی که میخواستمو پیدا کردم . قبل از اینکه از خوابگاه با یونا بزنیم بیرون ی لیست از چیزای احتمالی که برای اتاقه میخواستم نوشته بودم
لیست وسایل اتاق ا/ت : رو تختی_ی کمد کوچیک_ساعت_پرده_میز تحریر_فرش و..... راستش خیلی خوشحال شدم که تونستم با تم بلو ساید اتاق رو درست کنم . بهشون سفارش دادم و گفتن که فردا ساعت ۲ وسایلمو میارن . تو راه برگشت ی فکری به ذهنم رسید! دیوارای اتاق رنگ بودن و میتونستم روشون چیزی بزنم یا بچسبونم . با یونا رفتیم ی مغازه بی تی ۲۱ . راستش امیدوارم هوسوک اوپا ناراحت نشه که تم اتاقم با اهنگشه . از مغازه بی تی ۲۱ برچسب و پوستر بلو ساید رو گرفتم . یونا : من تورو تا حالا انقدر خوشحال ندیده بودم دختر . خیلی ذوق کردی نه ؟ خیلی خوبه . ا/ت : واییی آره خیلی خوشحالم . یونا میشه فردا بیای خوابگاه ؟ میخوام بهم تو چیدن اتاقه کمک کنی . یونا : خب اعضا ممکنه ناراحت بشن . ا/ت : نه من به تو اعتماد دارم میدونم به کسی نمیگی . فردا بیا دیگه اگه مشکل شوهرت من راضیش میکنم . یونا : نه بابا اون اصن گیر نمیده انگار نه انگار ازدواج کردم مث مجردا میچرخم😂.ا/ت : باشه پس فردا ساعت ۱ بیا اونجا . یونا : باشه فردا میبینمت دختر . ا/ت : باشه . شب بخیر
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (0)