
(ناظر لطفا رد نکن 🙏) کت: مری چرا نمی یای . مرینت: من روبه روتم ...چرا چرا تو گرفتی ؟ .کت: ها آه هه😅(خنده ی ضایع ) مرینت: آه من دارم از دل درد می میرم هیچی نخوردم 😣. کت: اوم من میرم یه هودی بپوشم بر می گردم .(نیم ساعت بعد ) کت : من اومدم 😁. مرینت: کجا بودی تا الان دارم می.میرم از گرسنگی یه چی بده بخورم . کت: سنگ بدم نوش جان کنی😐.مرینت: عههههه تا خودتو نخوردم 🤬🤬🤬. کت : باشه باشه بیا بریم
مرینت: رفتیم یه رستوران نزدیک به اون جا برای گردشگران بود خب منم تازه اومدم دیگه خیلی جاهای اینجا رو هم نمیشناسم پس یه گردشگر حساب میشم فقط حوصله ی گشتن و ندارم 🙂اَههههههه این چرا نمی یاد دارم می.میرم 😫. کت: بفر..😐.مری قبل از اینکه چیزی بگم مثل گشنه ها همه رو برداشت و وحشیانه خورد 😐. هعی منم انسانم . مرینت: اینجا واسه گردش گراست من اینجا رو نمی شناسم ولی تو بلدی پ برو خودت یه چی بخور کاه بدم خدمت تون 😝.کت : می بینیم .مرینت: آره آره . کت: من میرم یه دوری بزنم .
کت: وقت نقشه است 😈...... (بعد از دوساعت)مرینت: وقتی سیر سیر شدم رفتیم به سمت کلبه . کت: حالا . بوووووووووووووووم . مرینت: جیغ کشیدم و یهو به کله رفتم تو یه چیز مرطوب دیدم گله چند بار خاستم پاشم ولی افتادم خدا.. وقتی بلاخره تونستم بیرون بیام یه سطل آب سرد روم ریخت 🥶 یه قدم که بر داشتم یه عالمه میوه و توپ رنگی به سمتم پرتاب شد که یه صدای شنیدم نمی تونستم رو پام وایسم برگشتم دیدم یه ببر داره دنبالم میکنه 😱😱سریع دویدم . کت: ببینم خانم شجاع خوش میگذره .مرینت : اینو از مَمممممممممن دووووووور ککککککن . مرینت: در حدی دنبالم کرد از درخت رفتم بالا درخت و بغل کرده بودم از ترس . مرینت: من فقط از ببرا میترسم آنقدر نخند. کت: جدی 🤣🤣...😂😂دیگه بسه (اسم ببره) بیا این جا پسر (من اسم پیدا نکردم)مرینت: آعععع آی درختم با من مشکل . کت خوووو درخته بهش بر خورده دیگه . مرینت: تو یکی اَااااااااااااااا😱. کت : دیدم از سر و کولم بالا رفت وقتی نگاه کردم از چی ترسیده اون از ...........قورباغه ترسیده😳😳😳🤣🤣🤣🤣🤣🤣بله شما بجز ببر از چیز دیگه ای نمی ترسی .مری: با ناخن هام کولش و فشار دادم و گفتم نخننننننند ولی انگار که نه انگار
خوب ببخشید کم بود امید وارم بتونم جبران کنم😅
بچه ها چالش داریم 1: یه اسم واسه ببره بگید 2:اگه کت برادرت بود چی کار میکردی و چه واکنشی داشتی
خب منتظر کامنتا هستم
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالیییییییی
ج چ ۱: نمیدونم
ج چ ۲ : اینم نمیدونم
تو عالی هستی و استعداد خیلی زیادی داری
ممنونم😊😊
😅
😅
مرسییییییی 😍❤💓
🤣🤣🤣🤣🤣🤣😂😂پارت بعد
صبر کن اول پارت چهارده اون داستان بزارم😐
ولی باش یه زودی😊
بعد جبرئیل اومد گف دستور دادن پرتت کنم جهنم بعد رفتم اونجا و با جهنمیا از بالا آب پاشیدیم رو بهشتیا و بعدشم به شیطونا یاد دادم چطور مردمو گول بزنن بعد اومدن و پرتم کردن زمین🌝💔
😅😂😂
چه ماجرایی داشتی 😂
سلام من مرده بودم ولی الان زنده شودم 🌝💔
دلم براتون تنگ شده بود ولی اونجاهم جای خیلی باحالی بود ببینید اولش خدا خواست منو پرت کنه تو جهنم ولی ناگهان یه فرشته اومد و به خدا گف که من چقد آدم خوبیم و این همه شعر براتون خوندم واسه همین خدا منو فرستاد بهشت🌝💔وقتی رفتم اونجا تموم درخت های میوه رو خالی کردم و بعد کمی استراحت به فرشته ها گفتم که بی تی اسو میشناسن؟اونام گفتن ما همه فرشته هارو میشناسیم چون اونا هم فرشتن🌝🌝بعدش با حوری ها دنس ایدولو اجرا کردیم که ناگهان جبرئیل اومد و گف خدا دستور داده
آله آفرین دا چوخ قشح المیسن😂