
سلاااااام ببخشید یه مدت نبودم با درس درگیر بودم مدارس هم حضوری شد ولی من نمیرم چون خداییش می ترسم و خب حالا تو یه تست دیگه براتون تعریف می کنم. برین اسلاید اول توضیحات کامل هست😁
خیلی خب بچه ها نتونستم تو توضیحات بهتون بگم اینجا بگم..... آلیا قراره گند بزنه به همچی... لیدی باگ قراره به کت نوار بگه که چه احساسی نسبت بهش داره ولی آلیا قراره نه تنها اون دوتا رو از هم جدا کنه بلکه باعث میشه که آبروشون پیش همه بره و اینکه چی و کی باعث میشه این اتفاقات بی افته رو با هم بخونیم... راستی میدونم آر دارین الان گلایه می کنید که آقا... نه ببخشید.... خااااانم این دوتا رو چرا از هم جدا می کنی؟ که نگران نباشید بدون درد و خونریزی حل میشه میره تو پارت های بعدی و اینکه به پارت های پایانی داریم می رسیم.... یه رمان دیکه در نظر گرفتم بنویسم بعد اینکه این تموم شد اسمش رو هم اممممممممممم اسپویل نمی کنم دوباره شیپ لیدی نواری اما .... دیگه کافیه بریم سراغ رمان(من چقدر حرف میزنم 🤨) ببخشید بابت و..راجی😅
آدرین: پلگ... پلگ؟؟ پاشو صبح شده یه ساعت دیگه باید بریم مدرسه..🤭🤭🤭 پلگ: ههههااااااممممم (خمیازه می کشه) صبح بخیر... آدرین: صب🤭... صبح بخیر😁😁 پلگ: خوبه که اتفاقات دیروز رو فراموش کردی آدرین: نه... يعنی آره مگه چی شده بوووود پلگ: آهان من برم کممبر بخورم..... ججججججججججججججییییییییییییییییییییییییغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغ کککککککمممممممممبببببببببرررررررر هام کووووووووووووووووووووووووو آدرین:😃😄😁😆😂🤣🤣🤣🤣🤣 پلگ:🤬🤬🤬🤬🤬🤬🤬🤬🤬🤬🤬🤬🤬 آدرین: باشه.. باشه چ..چرا (نقطه چین ها نشانه خنده) عصبانی....میشی🤣🤣🤣🤣🤣 پلگ: کممبرم رو بده آدرین: تا عذر خواهی نکنی هرگز پلگ: ببخشید🤪 آدرین: بیا اینم کممبرت بعد صبحانه اندرون(در داخل) مدرسه... آلیا:سلام مرینت مرینت: سلام آلیا چطوری؟ آلیا: خوبم ممنون خودت چطوری؟ مرینت: منم خوبم آدرین: سلام دخترا مرینت: سلام آدرین آلیا: سلام آدرین آدرین: امروز نینو نیست؟ مرینت: الان میاد فکر کنم این سری اون دیر کرده😅 نینو: سلام بچه ها همگی با هم: سلام نینو نینو: بیا بریم تو آدرین آدرین: باشه آلیا: مرینت امروز حالت خوبه؟ مرینت: آره.... چند بار می پرسی؟ آلیا: آخه دیگه با لکنت با آدرین صحبت نمی کنی مرینت: دیگه آدرین برای من یه دوسته آلیا: آهان.... چی؟؟؟؟؟ جدی میگی؟ مرینت: آره آلیا: پس الان از کی خ.و.ش.ت. میاد؟ مرینت: از گر..... يعنی هیچ کس😶 آلیا: از کی؟ دینگ دینگ...... دینگ دینگ(زنگ مدرسه)
و بعد مدرسه آلیا: بگو بگو بگو بگو بگو بگو بگو مرینت: وااااااییییباشه باشه می گم..... اون... اون گربه سیاه هست آلیا:😆😆😆😆😆😆😆😆😆😆😆 پس برم دست به کار بشم مرینت: صبر کن ببینم کجا با این عجله.... یدونه گفتم آدرین رو د.و.س.ت میدارم به همممه گفتی الانم نوبت پی.... يعنی گربه سیاه رسیده؟ ببین به کسی نگو و کار آ.ح.م.ق.ا.ن.هآ.ی انجام نده باشه؟ آلیا: باشه و از هم جدا شدن و هر کس رفت سمت خونه خودش. آلیا تو دلش گفت: گفتم کار احمقانه ای انجام نمیدم وای نگفتم که قرار نیست تو این قضیه دست نداشته باشم 😎(😑) تیکی: آماده ای مرینت؟ مرینت: آره... امیدوارم که پسم نزنه تیکی: نگران نباش مرینت: خیلی خب.... تیکی دختر کفشدوزکی آماده! لیدی:بهتره برای پیشی پیام بزارم.... سلام پیشی حالت چطوره؟ آآآآآآآممممم چیزه می خواستم بگم که فردا ساعت هشت و.... نیم بیا بالای ساختمون خبر نگاری... اونجا می بینمت😊 فعلا... تیکی خالها خاموش تیکی: خب... مرینت: هیچی براش پیام گذاشتم... امیدوارم که این سری خیلی خوب بشه چون یه بار کاشتن و یه باز دعوا و یه بار ت.ص.ا.د.ف واقعا خیلی بد بود... حالا گم شدنش هم هست😵 تیکی: نگران نباش این سری عاااالی میشه 😉 مرینت: واقعا؟ تیکی: آره😃 مرینت: ممنونم🙂 تیکی: خواهش می کنم. بیایم پیش آلیا... آلیا: خب حالا باید اول با نادیا تماس بگیرم تا برای پخش زنده مهمون ویژه باشم بعدش به کلویی زنگ میزنم و ازش می خوام در نقش لیدی باگ بیاد اونجا و منم ازش سوال هایی در باره گربه سیاه می پرسم و کاری می کنم که همه چیز عالی پیش بره😎 و مرینت هم خوشحال میشه😄 خیلی خب.... پس دست به کار بشیم! ...............................................................................بعداز تماس آلیا با نادیا... آلیا: عالی شد😆 حالا نوبت کلوییه... الو؟ کلویی: الو آلیا: سلام کلویی چطوری؟ و...(همه چیز رو تعریف می کنه) کلویی: نه....... يعنی آره چرا که نه آلیا: مرسی کلویی: خیلی خب دیگه مزاحم نشو... از این طریق میتونم انتقام رو از لیدی باگ بگیرم😈😈😈(فصل ۳ قسمت آخر باهم دعواشون شد از اونجا کلویی کینه به دل گرفت)
فردا ی آن روز..... آدرین: خوب شد آزمایشگاه ترکید (آخه داشتن آزمایش میکردن که اشتباهی به مقدار زیاد باروت و وایتکس رو با هم مخلوط کردن و آزمایشگاه ترکید و مدرسه هم آسیب دید😅) آدرین: میتونم استراحت کنم ولی اول از همه پلگ تبدیل گربه ای! وزززززز کت: هم... عه بانو ی منه بهم پیام داده بزار ببینم چی گفته..... اگر این پیام رو دیروز گذاشته باشه پس.... امشب به هم قرار داریم😻 پلگ پنجه ها داخل پلگ: باز هم قرار؟ یادت آدرین: این سری حرف نزن که دوباره پذیرفت رو می گیرم پلگ: باشه باشه ببخشید آدرین: این سری عالی میشه میتونم حسش کنم😊 پلگ: خووبه😐 آدرین: الان ساعت یازده صبحه تا ساعت هشت و نیم چططططوووورررررییییی باید دووم بیارم؟ پلگ: خودت میدونی آدرین: این سری می خوام بهش یه چیز خاص بدم پلگ: مثلا؟ آدرین: باید فکر کنم
بریم پیش مرینت.. مرینت: تیکی باید برم اونجا رو تزئین کنم تیکی: حالا کجا هست؟ مرینت: به جای جنگل ماننده که خلوته و کس زیادی اونجا نمیشه تیکی: پس خیلی عالیه مرینت: آره... تیکی دختر کفشدوزکی آماده! لیدی: اینجارو اینطوری تزئین کنم اینجا رو هم اینجوری و...... تمام وای که چقدر خوشگل شده قطعا خوشش میاد😍 امیدوارم این سری همه چیز خوب پیش بره اصلا ن.ف.ر.ی.ن شدست این قرار های ما ولی این سری خوب پیش میره مطمئنم 😄 خب دیگه بهتره برم خونه... آدرین: آهان پلگ فهمیدن چی براش درست کنم پلگ: بگو آدرین:...
خب دیگه تموم شد امیدوارم که خوشتون اومده باشه😊 اگه کم بود خیلی عذر می خوام چون همین به ذهنم میرسید هم در گیر هزار تا امتحانم😭😭 خلاصه ممنوم که تا اینجا همراهم بودین تا پارت های بعدی خدا نگه دار 🖤🐾🐈⬛🐞❤
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی😍😍😍😍
ممنونم😊
تو پارت قبلی گفتی تق تق کیه کیه در میزنه درو محکم میزنه بعد کفتی یادمونه ؟
عزیزم تو خودت هم یادت نیست و اشتباه گفتی 🤣 کیه کیه در میزنه درو والنگر میزنه 🤣
تو کامنت بعدی که ادامه هرفمو میگم
من وقتی بچه بودم بهم این جوری می گفتن😂😂😂🤣🤣😹😹
الیا داره گ«ن*د میزنه تو قر*ار اینا
عالی بود ;-)اصلا عیبی نداره حتی اگه رمانت کم هم باشه مهم اینه که رمانت عالی باشه مگه نه؟:-)
مرسی عزیزم خیلی لطف داری😘
خواهش میکنم;-)
عالیییی بود عزیزم
ممرررسسسییی آجی جونم🥰🥰🥰😻😍
عالییییی بود
مرسی🥰🥰😍
عالييييييييييي ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ يه اتفاقي براي يكي بيافته 🤣🤣🤣🤣🤣🤣 مرض دارم 😑
😂😂😂
ممنوووونم😍😍😍😍