10 اسلاید صحیح/غلط توسط: ✯Nezuko انتشار: 4 سال پیش 36 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
پارت نوزدهم ، کپی ممنوع
(آنچه گذشت) :تد : مرینت تو باید تیم خودتو تشکیل بدی... مرینت:خواستم برم سمتش که یهو انگار یه دیوار نزاشت برم... تیکی: نه نه استاد تد من نمیتونم ، اینکارو کنم استاد تد این نمیشه... تیکی:ما یه بار این اشتباهو کردیم...مرینت : نمیدونم میگم میخوای معجزه گرا رو تو یه مدت بین کسایی که میشناسیمشون بدیم تا ببینیم کدوم عملکرد بهتری دارن (خب بریم سراغ داستان )
[ ۲۳ روز بعد ] مرینت: به نظرم میلن بهترین عملکرد و داشته ... آدرین : آره ، منم موافقم پس باید معجزه گر موش و به میلن ، خوک و به رز ، ببر و به جولیکا و ، سگ و به سابرینا ، قوچ و به ایوان ، بدیم ... مرینت : ولی اینطوری معجزه گر جغد و گرگ اژدها میمونه ؟ ... آدرین : خب ، نمیتونیم که به زور معجزه گرا رو پخش کنیم .. مرینت : آره ، راست میگی ... آدرین : شاید با گذشت زمان بتونیم صاحبای اونا رو هم پیدا کنیم .. مرینت : امیدوارم ، خب بیا یه جمع بندی کنیم ما معجزه گر میمون و به کیم ، مار و به لوکا ، اسب و به مکس ، لاک پشت و به نینو ، روباه و به آلیا و زنبور و به کلویی و بقیه رو هم
که الان مشخص کردیم ... آدرین : مرینت ... مرینت : بله ...آدرین : به نظرت میتونی معجزه گر زنبور و به کلویی بدی ؟ .. مرینت: یه فرصت دیگه بهش میدم ... آدرین : باشه ، مرینت ... مرینت: بله؟ .،.. تو معجزه گر اژدها رو به کاگامی دادی ،،، مرینت : آره ، گفتم خب که کفت : میتونی به کاگامی هم بگی بیاد ،،. مرینت : آدرین ، تو هنوز جرعت نکردی بهش بگی کم نمیخوای باهاش باشی ، دو ماه که جواب تلفونشو نمیدی ، از اون طرفم اون همش نگرانته ، میشه دقیقا به من بگی چجوری میخوای بهش بگی ؟.. آدرین : باشه ، باشه منو نخور آروم باش ، خب حتما فکرشو کردم که گفتم دیگه ... مرینت : واقعا؟ خب چی میخوای بگی ؟... آدرین :....... چطوره ؟ ... مرینت : عالیه ، یه وقت با منم اینجوری بهم نزنی ، نه یه لحظه وایسا ببینم نکنه الان داری بهم آمادگی
میدی که میخوای باهام به هم بزنی ؟ ... آدرین : آره ، چون واسم دوست خوبی بودی بهت آمادگی دادم که منو فراموش کنی ، هر جوری فکر میکنم نمیتونم ، مرینتو دوست داشته باشم ، ولی لیدی باگو خییلی دوست دارم ، مرینت خواهش میکنم ازم ناراحت نباش ، من نمیتونم میفهمی ؟... مرینت : آدرین داری دروغ میگی ؟ ... آدرین : آره ، آخه کی تو رو کنار میزاره عشقم ، شوخی کردم ... مرینت : هر چیزی که بغل دستم بود و به سمتش نشونه گرفتمو گفتم : خیییلی بدی آخه نمیگی سکته میکنم ، داشت باورم میشد که منو نمیخوای دیگه حق نداری اینکار و کنی فهمیدی ؟
آدرین : ببخشید مرینت ، شوخیه بدی بود ، ولی عشقم من هیچ وقت تو رو تنها نمیزارم .. حالا میشه نزنی ؟... مرینت : نمیزنم ولی ، باید از دلم در بیاری ... آدرین : مری ببخشید دیگه ، من بخوامم نمیتونم از تو دل بکنم عزیزم ، تو ملکه ی قلبه منی ... مرینت : بسه بسه الان غش میکنم😍😍 ، واای الان سکته میزنم .. آدرین : بخشیدی : ... مرینت : قهر نبودم که ببخشم ، حالا بلند شو برو به کاگامی بگو فقط یه جوری بگو که ناراحت نشه باشه ... آدرین : دلم میخواد فقط بشینم نگات کنم ولی حیف که باید برم 😘😘 بلند شدمو رفتم بیرون از خونه و سوار ماشین شدمو به کاگامی پیام دادم تا بیاد ببینمش
مرینت : واای خدا قلبم از اینهمه عشق اومد تو دهنم 🥰🥰 ..... (دو هفته قبل ) کاگامی : داشتم تمرین میکردم که یهو کارل دوباره بردم ( کارل ، کسیه که با کاگامی تمرین میکنه ، ولی استادش نیست و با کاگامی و مادرش زندگی میکنه و داداش ناتنیش نیست و یه پسر آمریکایی هستش ) کارل : این چند روز کاگامی اصلا تمرکز نداشت و همش خراب میکرد اینبار دیگه نتونستم تحمل کنم و گفتم : کاگامی چیشده ؟ چرا اینجوری میکنی ؟ ... کاگامی : چیزی نشده کارل ، .. کارل : کاگامی منو تو با هم بزرگ شدیم تو مثل خواهرم میمونی ، من تو رو میشناسم ، بگو چی شده ؟.. کاگامی : دیگه نتونستم تحمل کنم و شروع کردم به گریه کردن که کارل اومد پیشم و گفت : کاگامی خواهش میکنم بگو چیشد ؟
کاگامی : کارل ، تو میدونی من چقدر آدرینو دوست دارم ، آدرین چند وقته که جواب تماسامو نمیده نمیدونم چرا با اینکه میدونستم دوسم نداره ولی نمیتونم باور کنم.. کارل : کاگامی که من میشناسم
قوی بود ، این کسی که جلومه هیچ شباهتی به کاگامیه قبلی نداره ، خواهر کوچولو خودتو پیدا کن ، اگه میدونستی دوست نداره پس باید این روز و هم میدیدی ... کاگامی : فکر میکردم با گذشت زمان درست بشه ولییی ولیی.. کارل : کاگامی خواهش میکنم خودتو اذیت نکن تا وقتی هم که نخواسته ببینتت پافشاری نکن و سعی کن با این موضوع کنار بیای من همه جوره بهت کمک میکنم
کاگامی : کارل و بغل کردمو گفتم : ممنون کارل نمیدونم اگه تو نبودی ، چیکار میکردم .. کارل: خب حالا شدی کاگامیه همیشگی بلند شو بیا تمرین کنیم ... کاگامی : میبرمت .. کارل : عمرا ( یک هفته بعد ) کارل: روحیه کاگامی خیلی بهتر از قبل شده بود ، رفتم سمت اتاقشو گفتم : کاگامی بدو دیر شد ... کاگامی : باشه الان میام ، بعد از اینکه آماده شدم ، رفتم بیرون که که دیدم کارل داره با گوشی صحبت میکنه ، بعد از اینکه صحبتش تموم شد رفتم سمتشو گفتم : کی بود ؟ ،... کارل: یکی از دوستام بود ، اومده فرانسه میخواست ببینتم ، گزاشتم برای یه روز دیگه ...کاگامی : نه، چرا اینکار و کردی بهش زنگ بزن ببینش یه روز دیگه با من بیا بیرون
کارل : من میرم میبینمش ولی تو هم بیا .. کاگامی : برای چی ؟... کارل: خب یه بار نباید خواهر کوچولو مو ببینه ... کاگامی : اولا: من کوچولو نیستم دوما : باشه ، میام ... کارل : خب بیا بریم ، بعد سوار ماشین شدیم و رفتیم سمت محل قرار که بعد پنج دقیقه رسیدیم و پیاده شدیم و بعد از چند دقیقه بالاخره پیداش کردم و با کاگامی رفتیم سمتش که گفتم : هاتارو ، پسر چقدر تغییر کردی ..هاتارو : نه بابا انتظار نداشتم انقدر خوشتیپ شده باشی میبینم دوریه من خوب بهت ساخته کارل : هنوزم استعداد خوبی در مزخرف گفتن داری ، حالا ول کن کاگامی خواهرم ،،هاتارو : پس شما خواهره کارل هستید ، مشتاق بودم شما رو ببینم خانم تسوروگی .. کاگامی : منم همینطور آقای وینگ
هاتارو: میتونید هاتارو صدام کنید ( دوستان رسمشونه که تا اجازه ندادن نمیتونی به اسم کوچیک صداشون کنی ) کاگامی : خواستم جواب هاتارو رو بدم که یهو..
امیدوارم خوشتون اومده باشه ، نظر فراموش نشه❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
7 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (4)